چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟

چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟

همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب”چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟

این سوالی است که شاید خیلی وقت است حتی به آن فکر هم نکرده باشیم.در این دنیایی که امروزه بیش از همیشه عجیب و نا امید کننده برایمان ظهور کرده است شاید حتی هر دلیل کوچکی هم بتواند بر نارضایتی ما بیافزاید.

ما به طور مداوم به دنبال دلایلی هستیم که در حال حاضر ناراضی هستیم. ما با خانه ، شغل ، خانواده ، امور مالی ، تحصیلات ،و هر چیز دیگری مشکل داریم.

تا زمانی که ما دیگران را سرزنش کنیم ، این مشکلات هرگز پایان نخواهد یافت. هرچه دیگران را بیشتر سرزنش کنیم ، دستیابی به خوشبختی واقعی برای ما دشوارتر خواهد بود.

شما باید مسئولیت اساسی را به عهده بگیرید زیرا خوشبختی و رضایت خاطر شما در حال حاضر در دسترس شما است.

بسیاری از مردم فکر می کنند وقتی پول زیادی بدست آورند یا ازدواج کنند خوشحال خواهند شد. این چیزها به خوبی کمک می کنند ، اما کل تصویر را ترسیم نمی کنند.

به جای تعقیب یک رویای دست نیافتنی و نگران کننده ، باید ذهنیت خود را دوباره پیکربندی کنید و دیدگاه خود را تغییر دهید. شما می توانید در حالی که هنوز به دنبال کار بهتر هستید خوشحال باشید.

وقتی مسئولیت اساسی را به عهده می گیرید ، کنترل می کنید که چه زمانی و چگونه به خوشبختی دسترسی پیدا کنید. شما مسیر خود را انتخاب کنید و به آنچه می خواهید برسید.و همین موضوع مهم به شما کمک میکند تا احساس آرامش و شادی بیشتری در زندگی تان بکنید.

در اینجا برخی از روش ها در مورد چگونگی پذیرفتن مسئولیت  و تبدیل شدن به استاد خوشبختی و موفقیت خود آورده شده است که شما را شادتر از قبل میکند:

روش هایی برای احساس شادی بیشتر در زندگی:

۱-دریابید چه چیزی واقعاً شما را خوشحال می کند.

بسیاری از افراد به دنبال چیزهای سطحی که فکر می کنند باعث خوشحالی آنها می شود ، می روند: پول ، موفقیت ، محبوبیت ، قدرت و غیره. با این حال ، این چیزها معمولاً فقط یک خوشبختی زودگذر به همراه می آورند. کار شما باید با ارزش های شما همسو باشد. شما باید بتوانید هر روز با انجام آنچه که برای شما مهم است هیجان زده بیدار شویدو کل روزتان را با شادی سپری کنید.

 نویسنده برونی ور بزرگترین اشتباهات بیماران بیمارستانی را برای کتاب خود با عنوان “پنج تأسف برتر از مرگ” پرسید.

پنج نگرانی شایع ، به ترتیب ، عبارتند از:

۱٫ “ای کاش شجاعت این را داشتم که زندگی واقعی خود را داشته باشم ، نه زندگی را که دیگران از من انتظار داشتند.”

۲٫ “کاش خیلی سخت کار نمیکردم.”

۳٫ “کاش شجاعت ابراز احساسات واقعی خود را داشتم.”

۴٫ “کاش با دوستانم در ارتباط بودم.”

۵٫ “کاش شادتر بودم.”

توجه کنید که چگونه پاسخ دهندگان از پول ، قدرت یا شهرت نام نبردند. همه آنها چیزهای ساده تری مانند شادبودن را می خواستند.

۲- مسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید.

از خود بپرسید که نقش شما در نتیجه به دست آمده چه بوده است؟ اگر اوضاع همانطور که می خواستید پیش نمی رود ، نگاه سخت و صادقانه ای به طرز فکر و رفتار خود بیندازید. آیا کاری انجام داده اید که روی نتیجه تأثیر بگذارد؟ آیا کاری وجود دارد که بتوانید متفاوت انجام دهید؟

به شکست های گذشته یا شرایط ناگوار خود فکر کنید. آیا برای هر شرایطی صد در صد تلاش کردید؟ آیا برای مقابله با عواقب منفی به اندازه کافی آماده بودید؟ آیا چیزی وجود داشت که شما آن را نادیده بگیرید یا فراموش کنید؟

در واقع بعضی اوقات اتفاقات بدی برای ما می افتد و این شرایط از کنترل ما خارج است. در این موارد ، هیچ کاری نمی توانستیم برای جلوگیری از آنها انجام دهیم. اما هنوز هم می توانیم واکنش خود را انتخاب کنیم.

به عنوان مثال ،شما یکی از عزیزترین افراد خانواده تان را از دست داده اید کنترل این موضوع از دست شما خارج بوده است اما نوع واکنشی که به این موضوع نشان میدهید کاملا به شما بستگی دارد شما میتوانید چندین ماه دست از زندگی کردن بکشید و فقط غصه بخورید و یا اینکه راه دیگری را انتخاب کنید.

در هر صورت ، شما نتیجه را انتخاب می کنید. تنها راه برای جلو رفتن و شادتر بودن این است که مسئولیت خود را بپذیرید و سعی کنید دفعه بعد بهتر عمل کنید.

روی گناه و سرزنش تمرکز نکنید. درعوض ، این انرژی را برای یافتن یک راه حل مثبت هدایت کنید.

 احساسات خود را بدون قضاوت مشاهده کرده و آنها را بپذیرید.نکته اصلی این است که یاد بگیرید ، نه اینکه خودتان را به خاطر چیزهای مختلف سرکوب کنید.

۳-از شکست ها درس بگیرید.

 بیشتر ما از منفی نگری رنج می بریم – ما بیش از حد به جای نکات مثبت روی نکات منفی تمرکز داریم. این تعصب چنان در مغز ما پیچیده است که مانع از ریسک کردن و دستیابی به پتانسیل کامل ما می شود.

برای لحظه ای چشم بندها را برداشته و به تصویر کاملی از زندگی خود نگاه کنید. دیگر تمرکز خود را بر روی آنچه اشتباه است متوقف کنید و به جای آن برکات خود را بشمارید. تمرین شکرگذاری یک تکنیک قدرتمند است که به معنای واقعی کلمه می تواند مغز شما را تغییر دهد.

یادتان باشد بین قدردان بودن و شکرگزاری و شادتر زندگی کردن رابطه مستقیمی وجود دارد.

عقب نشینی ها را به جای مجازات کردن ، لحظه های آموزش بدانید. آنها را در لباس مبدل در نظر بگیرید. به آنها در مورد اتفاقاتی که برای شما می افتد فکر نکنید بلکه به چیزهایی که برای شما اتفاق می افتد فکر کنید.

به هر اتفاق بدی که اخیراً برای شما افتاده فکر کنید. این می تواند یک جدایی ، تصادف ، از دست دادن یا چیز دیگری باشد. این سوالات را از خود بپرسید:

آیا کاری بود که بتوانم متفاوت انجام دهم؟
آیا من به درستی پاسخ دادم؟
چه چیزی یاد گرفته ام؟
در صورت تکرار مجدد چه کاری انجام خواهم داد؟
آیا این باعث شده من الان خوشحال نباشم؟ (نکته: شما همیشه می توانید خوشحال باشید)

۴- اقدامی خلاقانه انجام دهید.

پس از قبول مسئولیت ، باید اقدام کنید. برای اطمینان از نتیجه مثبت و اشتباهات شما چه خواهید کرد؟

اقدام الهام گرفته شده به معنای انجام کاری است که شما را به جلو سوق دهد. این نوع عملیاتی است که پس از الهام گرفتن مانند یک صاعقه به شما وارد می شود. این نیروی مهار نشدنی خلاقیت است که از بدن شما به جهان می ریزد.

به یاد داشته باشید ، همه چیز به یک دلیل اتفاق می افتد. هنرمندان ، کارآفرینان و خالقین بزرگ با سخت کوشی و فداکاری به موفقیت دست یافتند. بدون اقدام قبلی نمی توانید به نتیجه برسید.

 برای دستیابی به سطح بالایی از  شادی و موفقیت بعدی ، چه کاری باید انجام دهید؟ انجام چنین اقداماتی چه سودی برای شما خواهد داشت؟

چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟
چگونه میتوانم شادتر زندگی کنم؟

۵- مثبت اندیشی و مثبت بودن را تمرین کنید.

این یک رفتار درمانی شناختی است ، جایی که شما فکر می کنید و آن را خراب می کنید و سعی می کنید مثبت تر شود. با یک فکر مثبت تر ، قصد خود را تعیین کنید ، به جای اینکه اجازه دهید ذهن شما به حالت پیش فرض درآید و شما را از مسیر خارج کند. با هر فکر و هر شرایطی می توانید این کار را انجام دهید.

اگر در ترافیک گیر کرده اید و فکر می کنید “همه چیز همیشه اینگونه است یا وحشتناک است” ، بیش از حد دارید اغراق می کنید. درعوض ، فکر کنید ، “این کار ناخوشایندی است ، اما من می دانم که زندگی هنوز هم خوب است زیرا …” جای خالی را با آنچه شما را به سمت خوشبختی سوق می دهد پر کنید.

این ، تغییر  فکر و حرف زدن مجدد شما را به آرامش و شادی می رساند.

این سوالات را از خود بپرسید و پاسخ های مثبت به آنها بدهید:

چه فایده ای می توانم از این وضعیت بگیرم؟
چگونه می توانم از آنچه که دارم استفاده کنم؟
چه درسهایی آموخته ام؟
در این شرایط چه راهی می توانم به شخص دیگری بدهم؟
منتظر چه چیزی هستم؟

۶- منفی نگری خود را ارزیابی کنید.

سوگیری منفی بدین معناست که شما تمایل دارید بیشتر از مثبت به منفی توجه کنید. حوادث یا خاطرات منفی در ذهن شما نسبت به موارد مثبت اولویت دارند. احساسات منفی بر احساسات مثبت غلبه می کنند. گفتگوی منفی قبل از اینکه با خود مثبت صحبت کنید ، یک هنجار است.

انتقاد بیش از مهربانی در نظر گرفته می شود. شما با شدت بیشتری به رویدادهای منفی پاسخ می دهید و از مثبت تخفیف می زنید. بنابراین ، چه کاری می توان در این مورد انجام داد؟ این را در مورد خودتان بشناسید و بدانید که همه می توانند به طور طبیعی منفی باشند. شما باید هدفمند را مثبت پیدا کنید.

Aundi Kolber ، درمانگر و نویسنده کتاب Try Softer ، می گوید ، “احساسات به ما اطلاعات می دهند – نه هویت.”

اگر منفی نگری دارید ، بدانید که ممکن است همه چیز را نبینید. در داستان چیزهای دیگری وجود دارد.

 

۷- چیزهای ساده را بچشید.

اگر احساس خوشبختی و شادی ریشه در هر چیزی داشته باشد ، قدردانی است. قدردانی از آنچه دارید ، از کجا آمده اید ، از آنچه دوست دارید ، از آنچه در اطراف شماست. و خواهید دید که این کار با چیزهای ساده ای شروع می شود که بیشترین تفاوت را ایجاد می کند.

نگذارید زندگی از کنار شما بگذرد. در نهایت ، شما توانایی توجه به نکات مثبت را دارید. آنچه می بینید به خود شما بستگی دارد. وقتی اینجا هستید ، مراقب آنچه هست باشید. از زندگی خود یک لیست سپاسگزاری کنید. هشیار باش. به موارد ساده ای که باعث شادی شما می شوند توجه کنید.

این می تواند گفتگو با کسی باشد که دوستش دارید. یا می تواند شکرگزاری بریا شغلی باشد که دارید.  لازم نیست که چیز خارق العاده ای باشد. این می تواند کاملا طبیعی باشد. هرچه هست ، پیداش کنید تنها چیزی که لازم است باز کردن چشمان شماست.

خواهید فهمید که برای شاد بودن نیاز چندانی به اتفاقات بزرگ و هیجان انگیز ندارید.

۸-بازی مقایسه را تمام کنید.

اگر مدام فکر می کنید چمن در طرف دیگر سبزتر است ، فراموش می کنید که چمن های خود را آبیاری کنید.

 آنچه مهم است داستانی است که برای خود تعریف می کنید. آیا به خود می گویید به اندازه کافی خوب هستید یا به خود می گویید که بی لیاقت هستید؟ گفتگوی مثبت یا منفی با خود شما بستگی دارد.

به یاد داشته باشید ، مردم فقط آنچه را که می خواهند ببینید به شما نشان می دهند. اگر به افراد نزدیکتر نگاه کنید ، نقص بیشتری خواهید دید.

 با تأیید اینکه از کجا آمده اید بهترین خود باشید و هنوز هم به همه آن علاقه دارید.

زندگی شما تمرکز روی موفقیت ها یا شکست های دیگران نیست بلکه اهداف خود را در نظر بگیرید و به آن فکر کنید،شادی را در آغوش بکشید و لذت ببرید.

شاد بودن
شاد بودن

۹- قطع ارتباط نکنید.

“وقتی احساسات را خاموش می کنید ، بر سیستم ایمنی بدن ، سیستم عصبی شما نیز تأثیر می گذارد. بنابراین سرکوب احساسات ، که یک استراتژی زنده ماندن است ، بعداً منبع بیماری فیزیولوژیک می شود. ” – دکتر گابور مات

بی نظمی هیجانی در مورد عدم توانایی پردازش و پاسخ به احساسات است. این روی سلامتی کلی شما تأثیر می گذارد. وقتی احساسات دشوار را در جستجوی خوشبختی انکار می کنید ، می توانید بی نظمی عاطفی را ایجاد کنید.

 از احساسات خود جدا نشوید. شما باید آنها را پردازش کنید ، نه اینکه به سادگی آنها را کنار بگذارید.سرکوب احساس هیچ وقت موجب خوشحالی شما نمیشود بلکه بروز احساسات چه خوب و چه بد در نتیجه برای شما آرامش و شادی به همراه دارد.(منظور از احساس بد مثلا گریه کردن است که شاید خیلی از انسانها مخصوصا آقایان از بروز آن جلوگیری میکنند در حالیکه وقتی احساس شما آزادانه رها شود و بروز پیدا کند برایتان آرامش و خوشحالی به همراه میاورد.)

۱۰- “اعتیاد به مقصد” را رها کنید.

رابرت هولدن ، دکتری با اصطلاح “اعتیاد به مقصد” روبرو شد. مقصود او از این کار این بود که مردم چنان درگیر تلاش برای خوشبخت شدن می شوند که آنچه واقعاً خوشبختی است را از دست می دهند. اگر فقط زندگی خود را در انتظار سپری کنید ، این همان کاری است که انجام می دهید.

وقتی مدام به چیز بعدی فکر می کنید – این یک پروژه باشد ، پیدا کردن یک رابطه جدید ، مسافرت ، کسب درآمد بیشتر ، کامل کردن نام تجاری یا تصویر خود – مدام در حال از دست دادن حال هستید .

حواستان باشد شما اگر همه ی توان و روح و روان خود را صرف نتیجه کنید و به هر دلیلی نتیجه دلخواه حاصل نشود چه فاجعه ای میتواند برای روح و روانتان رخ دهد.

شادی

پس قدر لحظه لحظه زمان حال را بدانید و از آن لذت ببرید و شاد باشید.

نتیجه گیری: خوشبختی و شادی چیزی است که همه بدنبال آن هستند.

اما همه آن را پیدا نمی کنند. چرا؟ چون راه را اشتباه میروند. بیشتر از همه باید به خود نگاه کنید. شما این توانایی را دارید که انتخاب کنید روزهای خود را چگونه می گذرانید و آنها را با چه کسانی سپری می کنید. خوشبختی دور از دسترس نیست؛ از آن شماست اگر اجازه دهید داخل شود. خوشبختی و شاد بودن را انتخاب کنید و زندگی تان را بسازید.

لطفا نظرات خود را درباره شادتر بودن و راههای رسیدن به آن با ما در میان بگذارید.

Rate this post
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.