بتهوون با وجود ناشنوایی چگونه آهنگ می ساخت؟
بیوگرافی کوتاه از بتهوون
لودویگ ون بتهوون (۱۷۷۰-۱۸۲۷) آهنگساز و پیانیست آلمانی بود که مسلماً شخصیت تعیین کننده در تاریخ موسیقی غرب است.
لودویگ ون بتهوون در دسامبر ۱۷۷۰ به دنیا آمد.
اولین قطعه ضبط شده ای که بتهوون ساخته، مجموعه ای از نه واریاسیون پیانو است که در سال ۱۷۸۲ ساخته شده است.
بتهوون در سال ۱۷۹۲ به وین نقل مکان کرد و در آنجا با آهنگسازان تأثیرگذاری مانند هایدن آشنا شد و به طور جدی شروع به آهنگسازی کرد.
در سال ۱۷۹۶،او شنوایی اش را از دست داد.
بتهوون سونات پیانوی شماره ۱۴ («مهتاب») خود را در سال ۱۸۰۲ ساخت.
سمفونی سوم، معروف به “Eroica”، در سال ۱۸۰۴ به پایان رسید. این سمفونی را به عنوان یک ژانر دوباره تعریف کرد.
موتیف آغازین سمفونی پنجم از سال ۱۸۰۸ یکی از مشهورترین قطعات موسیقی در تاریخ است.
«دوره میانی» کار بتهوون همچنین شاهد ساخت آثار پیانویی مانند سونات والدشتاین و پاسیوناتا و همچنین تنها اپرای او، فیدلیو بود که بازنویسیها و بازبینیهای بیشماری را پشت سر گذاشت.
سمفونی نهم بتهوون، «کرال» از سال ۱۸۲۴، اثر دیگری از او است که بینهایت محبوب مانده است. این اولین بار بود که یک آهنگساز از صدای کر در یک سمفونی اصلی استفاده می کرد.
بیماری و ناشنوایی فزاینده در پایان عمر بتهوون باعث کاهش بهره وری شد، اما او همچنان موفق شد آثار مهمی مانند “کوارتت های متأخر” خود در سال ۱۸۲۵ تولید کند که برای آن زمان بسیار مبتکرانه بود.
بتهوون در ۲۶ مارس ۱۸۲۷ پس از یک بیماری طولانی که به هپاتیت، سیروز و ذات الریه نسبت داده شده است، در وین درگذشت.
زمانی که این هنرمند آثار موسیقایی را خلق کرد که او را در تاریخ جاودانه کرد، از ناشنوایی رنج می برد. در مورد استراتژی هایی که بتهوون برای تبدیل شدن به یکی از مراجع موسیقی کلاسیک استفاده کرد، در این مقاله مطالبی را باهم میخوانیم.
بتهوون که ناشنوا بود چگونه آهنگ های خود را می ساخت؟
بتهوون علیرغم کاهش شنوایی پیشرونده اش، با موسیقی با یک شکل منحصر به فرد و قدرتمند ارتباط را پیدا کرد. جسارت خلاقانه و جستجوی خستگیناپذیر او برای ترکیبات صوتی جدید، پایههای توسعه ملودیهایی را پایهگذاری کرد که اثری پاک نشدنی از خود بر جای گذاشت.
برای پیشرفت شرایط خود، او از استراتژی هایی استفاده کرد که به او اجازه می داد تا آهنگسازی را زنده نگه دارد. شاهکارهایی مانند سونات مهتاب که شنونده را در منظره ای از رمز و راز و اسرار غوطه ور می کند، و سمفونی نهم با سرود جهانی خود به نام «سرود شادی» همچنان به شدت در زمان حال طنین انداز می شود.
چالش بتهوون برای خلق موسیقی
ناشنوایی او در حدود سال ۱۷۹۶، زمانی که او ۲۶ ساله بود، ظاهر شد. اما این مانع او را از ادامه خلق برخی از خاطره انگیزترین آثار موسیقی کلاسیک باز نداشت. با بدتر شدن شنوایی، بتهوون به طور فزاینده ای به غریزه درونی خود متکی شد و توانایی به خاطر سپردن و کار با موسیقی را در ذهن خود داشت.
تا به امروز، علت ناشنوایی بتهوون یک موضوع بحث برانگیز باقی مانده است. برخی معتقدند که ممکن است نتیجه یک بیماری خودایمنی مانند لوپوس یا یک بیماری التهابی مانند سارکوئیدوز باشد. با این حال، تحقیقاتی مانند آنچه در The Laryngoscope منتشر شده است تأکید می کند که وضعیت او به دلیل مسمومیت با سرب ایجاد شده است.
علیرغم این واقعیت که بتهوون ناشنوا بود، این مانعی برای توسعه استعدادهای موسیقی او نبود. در واقع، برخی از شناخته شده ترین آثار او، مانند سمفونی شماره ۹، زمانی ساخته شد که او تقریباً تمام شنوایی خود را از دست داده بود. از سال ۱۸۱۹، بتهوون دیگر نمی توانست چیزی بشنود، اما این محدودیتی برای ادامه خلق موسیقی نبود.
ترفند هایی که بتهوون برای آهنگسازی استفاده می کرد
بتهوون با وجود ناشنوایی خود، از راهکارهایی برای ادامه آهنگسازی استفاده کرد که در ادامه با شما در میان می گذاریم.
استفاده از سمعک مخصوص
بتهوون از وسیله ای به شکل لوله فلزی استفاده کرد که آن را روی پیانوی خود قرار داد. با این کار آهنگساز می توانست ارتعاشات موسیقی را در بدن خود احساس کند.
او در بعضی مواقع از یک میله چوبی نیز استفاده می کرد که یک سر آن را با دندان هایش می گرفت و در انتهای دیگر صفحه صدای پیانو را می نواخت تا حس بهتری نسبت به صدا داشته باشد. یک تحقیق در سال ۲۰۱۸ نشان داد که این دستگاه ها کمک چندانی نکردند، زیرا مشکل او حسی عصبی بود و رسانا نبود.
پاهای پیانوی خود را قطع کرد
بتهوون در تلاش برای احساس مستقیم ارتعاشات موسیقی، پاهای پیانوی خود را قطع کرد تا آن را مستقیماً روی زمین قرار دهد. با این کار او ارتعاشات موسیقی را بهتر حس می کرد. این تاکتیک به او این امکان را می داد که درک فیزیکی از چیزی که خلق می کند داشته باشد.
استفاده از شنوایی درونی
بتهوون توانایی گوش دادن و کار با موسیقی را در ذهن خود داشت. با وجود ناشنواییاش، میتوانست تصور کند موسیقیای که میسازد چگونه خواهد بود. این مهارت که به “شنوایی درونی” معروف است، یکی از مهارت هایی است که بسیاری از نوازندگان آن را توسعه می دهند. اما در مورد او، به یک ابزار ضروری در روند ترانه سرایی تبدیل شد.
از دانش خود در زمینه تئوری موسیقی حمایت کنید
بتهوون درک عمیقی از تئوری موسیقی داشت. این دانش به او اجازه داد تا بفهمد که چگونه نت های مختلف با هم کار می کنند و چگونه ترکیب بندی ها ساخته شده اند.
خاطره ای از صدای سازها و نت های مختلف
بتهوون با وجود ناشنوایی خود، حافظه قابل توجهی برای سازها و نت ها داشت. او می توانست صدای هر دستگاه را به خاطر بیاورد و تصور کند که به او اجازه می داد موسیقی ارکستری در مقیاس بزرگ بسازد.
ناشنوایی بتهوون منجر به انزوا شد
همانطور که بتهوون با افزایش ناشنوایی دست و پنجه نرم می کرد، انزوای فزاینده ای را نیز تجربه کرد. کاهش شنوایی بر توانایی او در برقراری ارتباط با دیگران و لذت کامل از موسیقی تأثیر می گذارد.
این ناشنوایی او را از جامعه برید و احساس تنهایی اش را عمیق تر کرد. بتهوون در نامه ای به برادرانش کارل و یوهان در سال ۱۸۰۲ اعتراف کرد:
دو سال است که تقریباً از همه گردهماییهای اجتماعی اجتناب کردهام، زیرا نمیتوانم به مردم بگویم «من ناشنوا هستم». اگر من به هر حرفه دیگری تعلق داشتم، گفتنش برایم آسان تر بود، اما در حرفه من وضعیت وحشتناکی است.
پیشنهاد می کنیم مقاله “بیوگرافی سخنران معروف انگیزشی ، نیک وویچیچ” را نیز مطالعه بفرمایید.
با این حال، با وجود این مشکلات، بتهوون راهی برای بیان موسیقی یافت و از هنر خود برای عبور از موانع فیزیکی و احساسی استفاده کرد. میراث او همچنان زنده مانده است و الهام بخش نسل های موسیقی و شنوندگان است. ساختههای او حتی در صحنههای بیشماری در سراسر جهان اجرا شده است و پیام تابآوری و استقامت او را برای مردم از هر فرهنگ و زمان به ارمغان میآورد.