متن روضه موسی بن جعفر

متن روضه موسی بن جعفر

هم اکنون در مجله آنلاین فارسی ها با عنوان متن روضه موسی بن جعفر در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

امام موسی کاظم امام هفتم ما شیعیان است . ایشان در  ۲۰ ذی الحجه ۱۲۸ در فاصله بین مکه و مدینه به دنیا آمده است .

نام مادر ایشان برده ای آزاد شده به نام حمیده بوده است .

امام موسی کاظم چندین بار در زندان افتادند و در نهایت در زندان سندی بن شابک در بغداد به شهادت رسیدند .

***************************************

ای مهر و ماه مشتری مهربانیت

وی آسمان اسیر دل آسمانیت

تنها ترین امیر دیار محبتی

زنجیر کینه هم سخن مهربانیت

موسای عشق حضرت باب الحوائجی

موسی ، مسیح ، دل شده دل ستانیت

کاش این دل رمیده و هرجایی و سیاه

گردد به یک اشاره هوایی و فانیت

درکوه طور صوت خدائی تو بلند

موسی زهوش رفته از آن لن ترانیت

باب الحوائج همه خسته حال ها

از آن به بعد شد لقب جاودانیت

با تو چه کرده طعنه دشنام کای عزیز

گردیده روز مرگ شب شادمانیت

روز و شبت به گوشه زندان یکی شده

طی گشته در هوای جوانت جوانیت

چهره به خاک می نهی و شکر می کنی

حرفی بزن زغصه و درد نهانیت

رقاصه شد به سجده مسلمان ناله ات

شلاق داغ آمده بر هم زبانیت

پر می کشی شکسته به دیدار فاطمه

با دست بسته و بدن ارغوانیت

آمد رضا به غسل وجود شکسته ات

نالید پای جسم نحیف و کمانیت

از گردن شریف تو غل وانمود و گفت

بابا فدای خسته تن استخوانیت

عمریست اسیر ظالمانم

پر بسته و دور از آشیانم

از بس که ستم رسیده بر من

دیگر به لبم رسیده جانم

با پیکر خسته بال و پر بسته

خواهم زخدا مرگ با قلب شکسته

دیگر نبود زمن نشانی

غیر تن زار و نیمه جانی

از پیکر من نمانده باقی

جز پوست به روی استخوانی

***************************************

کنج سیاه چال غریبی عزیز داشت

پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت

دلتنگی‌ اش برایِ رضا سینه سوز بود

قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت

با دستهای بسته  فقط ناسزا شنید

زخم زبان قاتل او نیش تیز داشت

دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر كشید

زنجیر بین حلقه‌ی خود یک مریض داشت

زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد

این استخوان پا چقدر خرده ریز داشت

او روی در شکسته و  مادر به پشت در

تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت

بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود

انگار لنگه در دو سه تا میخ تیز داشت

اول مدینه بعد دلم کاخ شام رفت

زندان هرآنچه داشت  ویرانه نیز داشت

با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان

نامحرمی که تکه کلام کنیز داشت

سر بین طشت بود و حرامی کنار طشت

نامرد بین دست شرابی غلیظ داشت

***************************************

متن در مورد موسی بن جعفر

متن روضه موسی بن جعفر

متن روضه موسی بن جعفر

این مطلب از دسته سرگرمی سایت برای شما گردآوری شده است .

Rate this post
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.