مسلم بن عقیل(ع) که بود ؟
مسلم بن عقیل (ع)که بود ؟
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب”مسلم بن عقیل(ع) که بود ؟” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
این مطلب در اردیبهشت ۱۴۰۲ بروزرسانی شده است.
در میان جوانان برومند «بنى هاشم»؛ جناب مسلم بن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم (علیهم السلام) برادرزاده حضرت علی (علیه السلام) یکى از چهره هاى تابناک و شخصیتهاى بارز، به شمار مى رود. وی فرزند عقیل؛ عموزاده و صحابی گرانقدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و همسر رقیه دختر حضرت علی (علیه السلام) است.
او از خاندانی پاک، شجاع و با فضیلت برخاست و زیر نظر عموی گرامی اش، حضرت علی (علیه السلام)، و پسر عموهای خود؛ امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) پرورش یافت و از علم، تقوی و دیگر فضائل آن بزرگواران بهره مند گردید.
زندگی نامه حضرت مسلم (ع)
درباره زندگی مسلم بن عقیل تا پیش از زمانی که از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت آگاهی بسیار اندک و گزارش های پراکنده ای وجود دارد.
شرکت در فتوحات افریقا: از جمله وقایع زندگی مسلم که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است، حضور او در فتوحات شمال افریقا در سال ۲۱ قمری است. مسلم بن عقیل همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت.
حضور در جنگ صفین: از دیگر وقایع زندگی مسلم، حضور او در جنگ صفین است که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است.
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامه های مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کند.
بنابر برخی روایات، امام حسین(ع)، قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد.
محتواى پیام امام، در این چند محور، خلاصه مىشود:
۱ – تایید کامل از مسلم به عنوان برادر، پسر عمو و نمایندهاى مورد اطمینان.
۲ – محدوده مسؤولیت مسلم در کوفه نسبتبه ارزیابى وحدت کلمه و صداقت مردم.
۳ – پاسخى به دعوتهاى مکرر، به عنوان اتمام حجت.
۴ – درخواست از مردم براى حمایت و اطاعت از مسلم
بیعت کوفیان با حضرت مسلم
با انتشار خبر ورود مسلم به کوفه، رفت و آمد شیعیان به خانه ابن مسیب آغاز گردید مردم به دیدار مسلم میشتافتند و با او بیعت میکردند. وی در دیدار گروهی از آنان، نامه امام حسین (علیهالسلام) خطاب به مردم کوفه را قرائت کرد. مردم همگی از شوق دیدار امام (علیهالسلام) گریستند.
آنگاه عابس بن ابی شبیب شاکری برخاست و پس از حمد و ثنای پروردگار گفت: من از جانب مردم سخن نمیگویم و نمیدانم که در دل آنها چه میگذرد ولی تو را از باطن خود آگاه میکنم. به خدا قسم هر زمان مرا بخوانید اجابت خواهم کرد و تا لحظه مرگ در رکاب شما به جنگ با دشمنان بر میخیزم و جز پاداش حق چیزی نمیخواهم. سپس حبیب بن مظاهر و به دنبال او سعید بن عبدالله حنفی برخاستند و سخنان عابس را تأیید کردند. پس از آن مردم با مسلم بیعت کردند..
در آغاز دوازده هزار نفر از مردم کوفه با وی بیعت کردند، و به زودی شمار بیعتکنندگان به هیجده هزار نفر رسید. در پی آن مسلم نامهای به امام حسین (علیهالسلام) نوشت و حضرت را به کوفه دعوت کرد
پیشنهاد می کنیم مقاله “مختار ثقفی که بود و چه کرد؟” را نیز مطالعه بفرمایید.
مسلم تصمیم به قیام گرفت
چون خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل به نعمان بن بشیر، حاکم وقت کوفه، رسید، به مسجد رفت و مردم را از فتنهانگیزی، ایجاد تفرقه و خونریزی و مخالفت با یزید بر حذر داشت. ولی عبدالله بن مسلم بن سعید حضرمی، از همپیمانان بنی امیه، برخاست و او را به ضعف و ناتوانی متهم ساخت. سپس نامهای به یزید نوشت و او را از وقایع کوفه آگاه کرد. یزید نیز با مشورت سرجون، غلام معاویه، عبیدالله بن زیاد را روانه کوفه ساخت و امارت آن شهر را بدو سپرد. همچنین به وی فرمان داد تا مسلم را همچون مهره -گمشده- بجویید و هرگاه او را یافت به قتل برساند و سرش را برای او بفرستد.
پس از ورود ابن زیاد به شهر و انتشار سخنان تهدیدآمیز وی، مسلم شبانه از خانه سالم بن مسیب به خانه هانی بن عروه نقل مکان کرد. از این پس کوفیان برای بیعت با مسلم به منزل هانی میرفتند. مسلم تصمیم گرفت بر ضدّ ابن زیاد قیام کند، ولی هانی گفت: تعجیل روا مدار.
مسلم بار دیگر به وسیله عابس بن ابیشبیب برای امام حسین (علیهالسلام) نامهای نوشت و گفت: فرستاده به اهل خود دروغ نمیگوید، هجده هزار (و به قولی ۲۸ یا ۳۰ هزار نفر)نفر از مردم کوفه با من بیعت کردهاند، هرگاه نامهام را دریافت کردی به سرعت حرکت کن، همه مردم با تو هستند و در دل هیچ رغبتی به خاندان معاویه ندارند.این نامه، ۲۷ روز پیش از شهادت مسلم بن عقیل در اواخر ذی قعده به دست امام حسین (علیهالسلام) رسید.
قیام مسلم
خبر دستگیری هانی بن عروه، مسلم را بر آن داشت تا کسانی را که با وی بیعت کرده بودند فرا بخواند و بر ضدّ ابن زیاد قیام کند.
بدینمنظور به عبدالله بن خازم فرمان داد تا در میان شیعیان شعار «یا منصور امت»را سر دهد. به دنبال آن چهار هزار نفر از هیجده هزار بیعت کننده با مسلم، گرد هم آمدند. مسلم بن عقیل، عبیدالله بن عمرو کندی را بر قبیله کنده و ربیعه، ابوثمامه صائدی را بر تمیم و همدان و عباس بن جعده جدلی را بر گروه مدینه گمارد و خود نیز در قلب سپاه قرار گرفت. پرچم سبز در دست مختار و پرچم سرخ به دست عبدالله بن نوفل بود.
بزرگان و افراد مسلح پیشاپیش حرکت میکردند. سپس در حالیکه شعار «یا منصور امت» سر میدادند به سمت دار الاماره به راه افتادند. خبر حرکت مسلم به ابن زیاد رسید. او که در مسجد کوفه مشغول سخنرانی بود و مردم را به اطاعت از یزید و پرهیز از تفرقهافکنی فرا میخواند، با شنیدن این خبر به سرعت خود را به دار الاماره رساند و فرمان داد تا درها را ببندند.در داخل قصر سی نفر سرباز و بیست نفر از بزرگان کوفه و خانواده ابن زیاد حضور داشتند.
پیمانشکنی همپیمانان مسلم
شب هنگام سپاه چهار هزار نفری مسلم به سیصد نفر تقلیل یافت و پس از اقامه نماز تنها سی نفر در مسجد ماندند. مسلم بن عقیل از مسجد بیرون آمد در ابتدای کوچه ده نفر از کوفیان را همراه خود دید ولی با عبور از اولین خانه هیچکس با وی نمانده بود.
قیام مسلم در کوفه در روز سه شنبه هشتم ذی حجه سال شصت هجری واقع گردید.
ابن اشعث خطاب به سربازان خود فریاد زد که این ننگ و سستی است که در برابر یک نفر این چنین ضعف نشان دهید، همه با هم به او حمله کنید! در این هنگام مسلم نیز به آنان یورش برد. شمشیر بکیر بن حمران احمری به لبهای مسلم اصابت و آنها را پاره کرد. مسلم نیز ضربتی بر بکیر زد و او را از اسب به زیر افکند.
سربازان ابن زیاد از پشت به مسلم حمله کردند و او را بر زمین زدند. سپس سلاحش را گرفته و اسیر کردند. عبیدالله بن عباس جلو آمد و عمامه مسلم را گرفت. اشک مسلم بر چهره روان گشت. عمرو بن عبیدالله به مسلم گفت برای کسی که خود به استقبال مرگ میرود گریستن شایسته نیست. مسلم گفت: به خدا قسم گریه من برای مرگ نیست بلکه من برای حسین (علیهالسلام)، خانوادهاش و فرزندان خود که بدینسو میآیند میگریم.
روزشمار حرکت حضرت مسلم (ع) به کوفه تا شهادت
۱۵ رمضان ۶۰: رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه برای بررسی اوضاع
۵ شوال ۶۰: ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت
۱۱ ذی القعده ۶۰: نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانی برای آمدن ایشان به کوفه
۸ ذی الحجه ۶۰: دستگیری هانی، سپس شهادت او، خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر، سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانه طوعه.
۹ ذی حجه ۶۰: درگیری مسلم با کوفیان، سپس دستگیری او و شهادت مسلم بر بام دار الاماره کوفه
چگونگی شهادت حضرت مسلم (ع)
کشتن حضرت مسلم (ع) را به «بکربن حمران احمری» سپردند، کسی که در درگیری ها از ناحیه سر و شانه با شمشیر مسلم بن عقیل مجروح شده بود. او مامور شد که مسلم را به بام «دارالاماره» ببرد و گردنش را بزند و پیکرش را بر زمین اندازد.
مسلم را به بالای دارالاماره می بردند، در حالی که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می گفت، خدا را تسبیح می کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهی درود می فرستاد و می گفت: خدایا! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یاری ما کشیدند، حکم کن!
جمعیتی فراوان، بیرون کاخ، در انتظار فرجام این برنامه بودند. مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند. با ضربت شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و… پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردند.
پیکر مسلم بعد از شهادت
سر مسلم بن عقیل را همراه با سر هانی بن عروه به شام فرستادند. یزید دستور داد تا آنها را بر سر در یکی از دروازههای شهر دمشق آویختند.
پیکرش را نیز در بازار قصابهای کوفه بر روی زمین کشاندند و سپس در همانجا به دار آویختند.
به روایتی، مردم قبیله مذحج پیکرش را در کنار دار الاماره کوفه به خاک سپردند.
گفته شده است که ابن زیاد برای اینکه بتواند رفت و آمد شیعیان را زیر نظر بگیرد و یا آنان نتوانند در سوگ مسلم عزاداری کنند این محل را برای دفن وی تعیین کرد.