معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
هم اکنون در مجله آنلاین زندگی با عنوان معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است در خدمت شما دوستان گرامی هستیم .
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است مصرعی از شعر بسیار زیبا خواندنی تماشای بهار می باشد .
سراینده این شعر سعدی است .
{ بامدادی که که تفاوت نکند لیل و نهار }
{ خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار }
در صبح زود اول بهار که طول شب و روز آن یکسان است ، رفتن به صحرا و تماشاکردن گل های زیبای بهاری ، لذت بخش است .
{ آفرینش همه تنبیه خداوند دل است }
{ دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار }
تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدا را انکار کند و به خدا ایمان نیاورد ، ذوق و احساسی ندارد .
{ این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود }
{ هر که فکرت نکند ، نقش بود بر دیوار }
هر کسی که با این همه نقش ها و پدیده های عجیب هستی به آفریننده ی آنها نیندیشد ، همانند عکس و تصویر روی دیوار ، بی احساس و بی روح است .
{ کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند }
{ نه همه مستمعی فهم کند این اسرار }
کوه ، دریا و درختان ( همه موجودات ) در حال نیایش خداوند هستند ، اما هر شنونده ای این راز را درک نمی کند .
{ خبرت هست که مرغان سحر می گویند }
{ آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟ }
آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح میگویند : ای انسان غافل ، از بی خبری و نادانی ، رهاشو .
{ تا کی آخر چو بنفشه، سرغفلت در پیش }
{ حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار }
تا کی میخواهی مانند گل بنفشه ، در غفلت و نادانی به سر ببری . حیف است که تو بی خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد .
{ که تواند که دهد میوه الوان از چوب؟ }
{ یاکه داند که برآرد گل صدبرگ از خار؟ }
تنها خداوند بزرگ است که میتواند از چوب درخت ، میوه های رنگارنگ و از خار ، گل های سرخ زیباف پدید آورد .
{ عقل حیران شود از خوشه زرین عنب }
{ فهم، عاجز شود از حقه یاقوت انار }
عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور ، متحیر است و فهم از درک زیبایی و ظرافت های دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند میدرخشد ، ناتوان است .
{ پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز }
{ ماه و خورشید، مسخر کند لیل و نهار }
خداوند پاک و بی عیب با فرمان خود، تمام پدیده ها و موجودات را (ماه، خورشید وشب و روز را) مطیع خود کرده است.
{ تا قیامت سخن اندر کَرَم و رحمت او }
{ همه گویند و یکی گفته نیاید ز هزار }
اگر همه مردم تا روز قیامت درباره بخشش و لطف خداوند سخن بگویند، باز هم یکی از هزاران لطف و رحمت خداوندف گفته نمی شود.
{ نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است }
{ شکر اِنعام تو هرگز نکند شکر گزار }
پروردگارا ، نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکر گزاری نمیتواند ، شکر نعمت های بی کران تورا به جای آورد .
{ سعدیا، راست رٌوان ، گوی سعادت بردند }
{ راستی کن که به منزل نرسد کج رفتار }
ای سعدی ، انسان های درست کردار ، به سعادت و خوشبختی میرسند ؛ بنابراین توهم انسانی صادق و راستگو باش ، زیرا انسان بدرفتار به هدف و مقصودش نمیرسد .
معنی شعر آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
پیشنهاد می کنیم به سایر مطالب دسته شعر سایت سر بزنید .
همچنین در فارسی ها بخوانید :