فواید یادگیری زبان دوم
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب”فواید یادگیری زبان دوم” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
مروری بر باورهای اشتباه درباره سن مناسب یادگیری زبان دوم توسط کودکان و اینکه آیا آموزش مستقیم در این زمینه بهتر است یا غیرمستقیم؟
علاقه والدین به یادگیری زبان دوم توسط فرزندانشان ازیک سو، فواید دانستن زبان برای مغزِ انسان از سوی دیگر و تسلط بر زبانهای روز دنیا به عنوان یک مهارت در زندگی انسانها، باعث شده امروزه والدین در سراسر دنیا یادگیری زبان دوم را از همان سنین ابتدایی زندگی به صورت جدی برای کودکانشان مورد توجه قرار دهند؛ اتفاقی که گاهی تاثیر یا کارآمدی لازم را ندارد.
دراین فرصت برآنیم تا به نظرات، باورها و چالشهای آموزش زبان دوم به کودکان نگاهی بیندازیم.
جنبه منفی فیلم دیدن برای یادگیری زبان دوم
در مقابل تلویزیون قرار دادن نوزادان از همان روزهای آغازین زندگی و تماشای کارتون به منظور یادگیری زبان دوم، ممکن است باعث تکرار طوطیوار عبارات و حتی در بهترین حالت به کار بردن درست عبارات در جای مناسب خویش شود
اما آنقدر این تصاویر به خصوص در دو سال ابتدایی زندگی برای نوزادان نامفهوم و مضر هستند که آسیبهای جبران ناپذیری به رشد و عملکرد مغز وارد می کنند.
تلویزیون تصاویر پشت سرهمی را به مغز ارسال میکند که به مغز فرصت پردازش نمیدهد.
تصور کنید برای ما تنها ۱۰ دقیقه تصاویر فوقالعاده سریع، پرسروصدا و بیمعنا پخش شود،
نتیجه جز خستگی مغز چه خواهد بود؟
اگر نخواهیم باور کنیم که در سه سال اول، کودکان ذاتا مانند یک کاشف باید به تحرک و جست وجو بپردازند،
آنها را از یک زیست سالم و طبیعی به طور جدی محروم کردهایم.
پژوهشهای متعدد روانشناسی ثابت کردهاند
که تلویزیون روشن حتی در صورتیکه کودک به آن نگاه نکند، تاثیر منفی خود را بر توجه و تمرکز نوزاد خواهد گذاشت.
البته دیدن پویانمایی و فیلم از دو سال به بالا(به طور تقریبی از ۴۵ دقیقه تا دو ساعت در روز و نه بیشتر)
در صورتیکه با محتوای طبقهبندی شده متناسب با سن کودک و ارزشهای خانواده، تاکید میکنم انتخابی و طبقه بندی شده در اختیار کودک قرار بگیرد، میتواند ابزار کمکی خوبی برای یادگیری زبان دوم باشد.
باور اشتباه درباره یاد دادن زبانهای محلی به کودکان
یک باور رایج و اشتباه در باره زبان مادری در کشور ما، تمایل نداشتن برخی خانوادهها در استفاده از زبان بومی خود است.
برخی از خانوادهها با تصور اینکه استفاده یک والد یا والدین از زبان ترکی، کردی و مازنی و … به آینده درسی یا ارتباطی کودک آسیب میزند،
او را از داشتن این فرصت بزرگ محروم میکنند.
مغز مانند معده نیست که با ورودی پر شود، برعکس، ورودیهای زبانی برای مغز مانند احداث بزرگراههای بیشتر و بیشتر است.
در این باره نگرانیهایی هم بابت تداخل زبانی یا تاخیر کلامی کودک وجود دارد
که اگر با نوزاد خود بهطور مداوم صحبت کنیم، جایی برای نگرانی وجود نخواهد داشت.
تاثیر شگفتانگیز کتابخواندن برای یادگیری زبان دوم
کتاب خواندن و قصه گفتن برای نوزادان پس از تولد، آنچنان مغز را از نظر کلامی نیرومند میسازد
که پذیرش مغز برای یادگیری زبان دوم را چند برابر میکند.
کتاب خواندن بههمراه ایما و اشاره روشی قدرتمند برای جلوگیری از تاخیر گفتار هم است.
سن مناسب یادگیری زبان دوم
دو باور در این باره وجود دارد؛
دسته اول معتقدند بعد از یادگیری زبان مادری و دسته دوم میگویند
از بدو تولد. نکتهای که به انتخاب مناسب کمک میکند، شرایط هرخانواده است.
شرایط زندگی افراد عامل مهم و تعیین کننده در این زمینه است.
اگر خانوادهای هستیم که از همان روزهای آغازین برای نوزاد کتاب میخوانیم
و قصه میگوییم و اگر خود توانایی نسبی برای خواندن کلمات و کتابها را داریم، درنگ نیست.
اما اگر زبان مادری را هم به اندازه کافی با او صحبت نمیکنیم و فرصت کافی را برای تعامل با او نداریم، لازم است
آموزش زبان دوم به کودک را تا تسلط او به زبان مادریاش به تعویق بیندازیم.
این نکته را نباید از یاد برد که تاخیر در صحبت کردن میان کودکان چند زبانه، به شرطی که تاخیر رشد یا نشانههای دیگر وجود نداشته باشد، طبیعی است.
آموزش مستقیم بهتر است یا غیر مستقیم؟
مبحث آموزش به کودکان، از آن جا که آنها جذب بالایی از محیط اطراف خود دارند، وسوسه کننده است
تا جایی که والدین به اشتباه فکر میکنند حالا که کودکم کشش دارد، پس آموزش بدهم.
فرصت پرداختن به آسیبهای آموزش برای کودکان زیر شش سال در این مجال نیست
و تنها به ذکر همین جمله بسنده میکنم که یک کودک خلاق میتواند کارآفرین و جامعه ساز باشد
اما یک کودک آموزش دیده در بهترین حالت شاگرد اولی است که ممکن است علایق و توانمندیهای خود را نداند و احتمالا هم نمیتواند
دانستههایش را به کار گیرد. به علاوه از عبارت آموزش غیرمستقیم هم بهقدری برداشتهای نامناسب وجود دارد که بهتر است به سمت آن نرویم.
میگویید پس چه کنیم؟، پاسخ این است: «زبان را زندگی کنیم.»
بدون پیچیده کردن، آن را وارد زندگی روزمره کودک کنیم. چگونه؟
با کتاب خواندن، فلش کارت یا عکسهای ساده، شعر و آواز خواندن؛
به خصوص اگر شعرها را حفظ کنیم و برای کودک در موقعیتهایی مثل حمام رفتن، مسواک زدن، غذا خوردن و خوابیدن، بخوانیم.
کودک ما تعجب که نمیکند هیچ، شادتر و همراه تر نیز خواهد بود.
همچنین یکی از تاثیرگذارترین راهها چه در مقام والدین و چه مربی، برای کمک به کودکان در یادگیری زبان دوم و چندم، آینه سخنگو بودن است، یعنی مانند آینه باشیم؛
رفتارهای او را در طول روز و در قالب عبارت های ساده خبری به او انعکاس دهیم.
ما در هر سطح زبانی که هستیم، بهتر است همراه و پا به پای او از یادگیری تا انتقال عبارت های ساده به او شروع کنیم.
در نهایت جنبه فرهنگی ماجرا را نادیده نگیرید،
نزدیک شدن کودک به زبان بیگانه، یعنی وارد کردن چیزهایی از فرهنگ دیگر
که در بسیاری اوقات با فرهنگ ما تناسبی ندارد و باعث سردرگمی کودک می شود.
بنابراین در کنار بررسی فواید و مضرات معمول، ماجرا را از جنبه فرهنگی و تربیتی آن هم بررسی کنید
و اگر ضرورت آموزش جدی وجود داشت، کودک را وارد این وادی کنید.
نویسنده : راضیه قلیزاده،خراسان