داستان آموزنده درباره پوشاندن عیب های زن و شوهر
داستان آموزنده درباره پوشاندن عیب های زن و شوهر
همینک در فارسی ها داستان آموزنده درباره پوشاندن عیب های زن و شوهر را برای شما عزیزان آماده کرده ایم . امیدواریم که دوست داشته باشید و از خواندن آن لذت ببرید .
پوشاندن عیب های زن و شوهر
روزی یک دختر با شوهرش در اوایل ازدواجشان بحثشان شد . دختر قهر کرد و به خانه پدرش رفت و پیش پدرش به بدگویی از پدرش پرداخت که شوهرم چنین و چنان است .
پدر به دقت به حرف های دخترش گوش داد و گفت با شوهرت صحبت خواهم کرد سپس پدر دختر تمام مردهای فامیل که به دخترش محرم بودند را به خانه اش دعوت کرد و به هر یک عبایی داد و به زنش گفت : دختر را نیمه عریان کن و به داخل اتاق بفرست .
مادر دختر هم دخترش را نیمه عریان به داخل اتاق فرستاد .
دختر تا وارد اتاق شد خجالت کشید در این حال پدرش عبایش را کنار زد گفت : بیا زیر عبای من .. دختر نرفت .
برادرهایش گفتند بیا زیر عبای ما اما نرفت تا اینکه سریع زیر عبای شوهرش رفت و پناه گرفت .
بعد پدر دختر به دخترش گفت محرم تر از شوهرت کسی نیست پس بهتر است او عیب های تو را بپوشاند و تو نیز عیب های شوهرت را بپوشان و با هم کنار بیایید . او از خطای تو بگذرد و تو از اشتباهات شوهرت چشم پوشی کن .
دو نفر که با هم ازدواج می کنند هیچکدام کامل کامل نیستند ولی می توانند یکدیگر را کامل کنند ..
پیشنهاد می کنیم داستان آموزنده مرد خسیس درباره ثروت اندوزی را هم بخوانید .