انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر

همینک در مجله آنلاین فارسی ها با عنوان موضوع انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

امروز واسه تون مطلب کاملی از موضوع انشا مطرح شده با نگارش متفاوت آماده کرده ایم .

امیدواریم مورد پسند شما دوستان گرامی قرار بگیرد .

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر (1)

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر

بهار پارسال بود که برای تفریح و خوشگذرانی به یک روستا رفتیم .

اولش خیلی واسم سخت بود چون باید یک روز کامل رو بدون اینترنت و گوشی سر می کردم و تا مسیر اونجا همش تو فکر بودم مگه میشه ؟

به روستا که رسیدیم همکار بابام مارو به خونش دعوت کرد و شما خوردیم و چون خسته بودیم زودتر از حالت عادی خوابیدیم .

اصلا نفهمیدم کی صبح شد !

نور خورشید به چشمام زد و خیلی آروم از خواب بیدار شدم .

تابش مستقیم نور خورشید ، باد بهاری و ملایم صبحگاهی ، صدای قوقولی قوقو خروس ها ، صدای بع بع کردن گوسفندان ، صدای جیک جیک گنجشک ها و … واقعا طنین زیبایی را درست کرده بود .

دلم می خواست همونجا دراز بکشم و اصلا از جام بلند نشم .

هم برام تازگی داشت و هم دلنشین بود .

از پنجره به روستا نگاه کردم ، همه در حال انجام یک کاری بودند .

مهم تر از همه ابراز احترام و محبت اهالی روستا به یکدیگر بود .

بعدش مادرم برای صبحانه مرا صدا زد .

اول دستشویی رفتم و سر و صورتم را شستم ، هنگامیکه به آشپزخانه رفتم یک میز کامل و مفصل از صبحانه سالم و طبیعی دیدم .

تخم مرغ های محلی ، کره محلی ، شیر ، پنیر و … واقعا حس خوب و خیلی خاصی بود .

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر (2)

برخاستن از خواب در صبح شهر

اما در شهر همه عادت کرده ایم به تکنولوژی به طوریکه تکنولوژی خیلی بر زندگیمان سایه افکنده .

معمولا تا ساعت ۱ و ۲ شب بیداریم به همین خاطر در روزهای تعطیل تا لنگ ظهر می خوابیم پس فرصتی برای دیدن صبح نداریم .

هنگامی هم که به مدرسه می رویم اینقدر با عجله صبحانه می خوریم که مبادا دیرمان شود ، از لذت بردن از صبح محروم هستیم .

حتی در بیشتر خانواده ها ، صبح ها نیز دست از سر گوشی و اینترنت بر نمی دارند .

اگر هم صدایی در صبح به گوش می رسد ، صدای بوق ماشین هاست .

چه بهتر که کمی از زندگی مدرن امروزی فاصله بگیریم و گاهی مانند روستاییان زندگی کنیم .

تجربه بسیار بسیار قشنگی است .

امیدواریم این مطلب از بخش داستان و رمان مورد پسند شما عزیزان قرار گرفته باشد .

3/5 - (2 امتیاز)
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

3 دیدگاه در “انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا و شهر

سلام
در مورد شهر یکم زیاد تر می نوشتین بهتر و کاملتر می شد.
بازم ممنون

به نظر من واقعا خیلی قشنگ بود و دقیق توصیف شده بود خسته نباشید 👏👏🙂

سلام
خوشحالیم که این مطلب برای شما مفید بوده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.