انشا من و کرونا

انشا من و کرونا

همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب “انشا با موضوع من و کرونا” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

خوشی من دقیقا از روزهای اول اسفند ۹۸ شروع شد.

وقتی برای هفته اول اعلام شد مدارس به علت شیوع کرونا تعطیل شدند، خیلی خوشحال شدم .

اما مرتب مادرم تکرار می کرد که درس هاتو بخون هفته دیگه بری مدرسه باید جوابگوی معلم هات باشی. اما من گوشم به این حرفا بدهکار نبود. سخت از فرصت پیش آمده استفاده می کردم و با بازی های کامپیوتری مشغول بودم و یه جورایی از کرونا ممنون بودم.

تا اینکه هفته اول تموم شد و هفته دوم باز هم اعلام شد که تعطیل هستیم .

مادرم اجازه نمی داد زیاد به اخبار گوش بدهیم که باعث نگرانی ما شود. من مشغول بازی بودم و کم کم متوجه شدم که تا آخر سال تعطیل هستیم. خب ماه های اول توی خونه بودن خیلی عالی بود مخصوصا که از سوال و جواب مدرسه راحت شده بودم.

اما سال ۹۹ دیگه کلافه شده بودم چون مادرم به خاطر کرونا اجازه مهمانی رفتن نمی داد و خیلی کم بیرون می رفتم و با دوستام تلفنی صحبت می کردم.

نق زدن هام شروع شد و مادرم به اجبار درباره بیماری کرونا با من صحبت کرد. تا خودم بهتر تصمیم به خونه موندن بگیرم.

باشگاه ها و استخرها تعطیل بود و فقط میتونستم برم با دوستام توی پارک بدوم. تابستان ۹۹ آمد و اول مهر شد اما از بازگشایی مدارس خبری نشد و به اجبار با برنامه شاد مشغول درس خوندن شدم.

تازه احساس کردم تعطیلی مدارس واقعاً و عمیقاً خوب نیست و حس خوبی ندارم و هر روز کارم شده بود که دعا کنم کرونا بره تا ما مثل قبل زندگی کنیم .

پیش خودم گفتم شاید یکسال از امدن کرونا بگذره دست از سرمون برداره و بره اما یکسال شد و دیدم همچنان ادامه داره پس پذیرفتم که با شرایط جدید جور دیگه ای باید زندگی کرد.

من و کرونابعد از اون هر روز کارم حضور در کلاس آنلاین و برنامه شاد و انجام تکالیفم بود. سعی می کردم مادرم به خاطر انجام تکالیف مدرسه ام نگران نباشه.

حالا آرزوی قلبی ام اینه که کرونا کنترل بشه و قدری آزاد تر با همه ارتباط داشته باشیم.

یکسال بیشتر شده که مراسم عزا و عروسی و مهمونی نرفتیم. پدر و مادر به خاطر مرگ اقوامشون بر اثر کرونا بسیار ناراحت هستند.بسیار از من مراقبت می کنند.

من آدم جدیدی شدم و بسیار از فرصت های زندگیم استفاده می کنم. اوقات بیکاری ام را دیگه به بازی های کامپیوتری نمی گذرانم.کتاب های غیر درسی می خونم و در پارک پیاده روی و ورزش انجام می دهم.البته یادم رفت بگم که جای کش ماسک رو صورتم مونده.

امان از این کرونا.

به امید روزهای پر از سلامتی و شادی و روابط قدیمی.

Rate this post
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.