همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب “انشا با موضوع دوست یابی” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
در ادامه این مطلب برای شما عزیزان نمونه ای از انشای خواندنی با موضوع دوست یابی را آماده کرده ایم .
می توانید از متن آن ایده گرفته و یا جملات آن را تغییر دهید .
امیدواریم مورد پسند شما عزیزان قرار بگیرد .
انشا با موضوع دوست یابی
روابط دوستانه پنجمین مصداق از نعمتهایی است که به طور خاص در نهج البلاغه از ضایع و خراب کردن آن برحذر داشته شده ایم. دوست خوب یکی دیگر از نعمتهای بزرگ خدا، و وسیلهای برای رسیدن به سعادت و بهشت است.
اهمیت و تأثیر دوست خوب، حتی از خویشاوندان و فامیل هم بیشتر است. امام صادق علیه السلام فرموده اند: «منزلت دوست چندان والاست، که حتى دوزخیان نیز پیش از خویشاوند، از او کمک مى طلبند و او را صدا مى زنند. خداوند از زبان دوزخیان مى گوید: ما را شفیعانى نیست و نه دوستى مهربان.»
به دست آوردن دوست و برقراری رابطه دوستی نسبت به کسب مال و جاه و امثال آن آسان تر است و سرمایهای جز ابراز صداقت و رعایت اخلاق نمیخواهد. انسان باید بسیار ناتوان و بیعُرضه باشد که نتواند دل برادران دینی خود را به دست آورد. ناتوانتر و بیعُرضهتر از او هم، البته هست؛ کسی که دوستی را که به دست آورده است، از دست بدهد.
این است معنای فرموده علی علیهالسلام که: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»؛ ناتوان ترین مردم کسى است که از یافتن دوستان، ناتوان باشد، و ناتوان تر از او کسى است که یاران به دست آورده را از دست بدهد.
همان طور که در این کلمه حکمت آمیز مشاهده می کنیم، امام علیهالسلام تعبیر به تضییع دوستی کردهاند؛ یعنی رابطه دوستی را ضایع نباید کرد. ولی تضییع دوستی یعنی چه و به چه صورت اتفاق میافتد؟
پاسخ این سوال هم در نهجالبلاغه هست. یکی از عوامل تضییع و گسسته شدن روابط دوستانه، رعایت نکردن آداب معاشرت با دوستان است. این خطای بزرگی است که خیال کنیم نشانه صمیمیت آن است که از این آداب چشم پوشی شود. گاهی نیز برای توجیه این اشتباه، می گویند: «تَسقُطُ الآدابُ بَینَ الاَحباب».
آری، شاید بتوان گفت که در جمع دوستان صمیمی رعایت برخی تشریفات عرفی، آنگونه که با غریبه ها انجام می شود، ضرورتی ندارد؛ مثلا لازم نیست که حتماً با لباس رسمی و به صورت جدّی حاضر شد. اما این، فرق می کند با انجام کارها یا ترک اموری که موجب وهن دوست یا ناراحتی وی می گردد.
امام علی علیه السلام به فرزند بزرگوارش توصیه فرموده است که: «لا تُضِیعَنَّ حقَّ أخیکَ اتّکالاً على ما بینَک و بینَه؛ فإنّه لَیسَ لکَ بأخٍ مَن أضَعْتَ حقَّهُ»؛ هیچ گاه حقّ برادرت را، به اعتماد روابط دوستانه اى که با او دارى ضایع مگردان؛ چه، آن کس که حقّ او را ضایع مى کنى دیگر برادرت نیست!
در جای دیگری بر رعایت یک حق تأکید خاصی نشان دادهاند. آن حق، این است که وقتی دوستی را شناختیم و به سلامت و تدیّن او اعتماد کردیم، دیگر نباید بیدلیل و بدون حجت شرعی به حرف این و آن درباره او گوش دهیم.
امام در خطبه۱۴۱ فرموده اند که: «أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَهَ دِینٍ وَسَدَادَ طَرِیقٍ، فَلاَ یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ»؛ اى مردم، آنکه می داند که برادرش در دین ثابت قدم و استوار است و به راه راست مى رود، نباید به بدگویی هاى مردم در باره او گوش فرا دهد. سخنچینها در جامعه کم نیستند و کار سخنچین، هیزمکشی برای آتش زدن روابط دوستانه افراد با یکدیگر است.
همچنین فرمودهاند: «مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِیَ ضَیَّعَ الصَّدِیقَ»؛ اگر کسی از «واشی»، یعنی سخنچین پیروی کند، دوست خود را ضایع کرده است.
منع از مقابله به مثل
یکی دیگر از نشانههای تضییع دوستیها آن است که بنای طرفین بر مقابله به مثل و معامله متقابل باشد؛ به این معنا که اگر دوستی به او نیکی کرد، او هم نیکی کند، و اگر از دوستش بدی دید، با بدی پاسخ دهد.
چنین رفتاری نشان میدهد که رابطهها بر اساس مودت و رفاقت نیست. «خوبی در مقابل خوبی و بدی در مقابل بدی»، کاری است که انسان در برابر دشمن خود هم انجام میدهد. این که هنری نیست. هنر آن است که در برابر رفتار خوب، واکنش خوبتر نشان دهیم و در برابر رفتار بد، واکنش خوب. این است که نشان میدهد ما واقعاً به کسی علاقه داریم یا نه.
چنین خصلتی را در روایات از «مکارم اخلاق» نامیدهاند نه از «اخلاق». سخت است، اما برای رسیدن به کمال و حفظ دوستیها چارهای جز آن نیست، اگر قرار بر مقابله به مثل و معامله مشابه باشد، ما تاجران و رقبای یکدیگر هستیم نه عاشقان و رفقای یکدیگر.
قرآن از ما خواسته است که حتی با دشمنان خود چنین باشیم؛ چه رسد به دوستان. میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»؛ نیکى با بدى یکسان نیست. بدى را به آنچه بهتر است دفع کن. آنگاه کسى که میان تو و میان او دشمنى است، گویى دوستى یکدل و صمیمی مىگردد.
بعد هم تذکر می دهد که: «وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ»؛ جز کسانی که دارای صبر و استقامتند به این مقام نمیرسند، و جز کسانی که بهره عظیمی دارند به آن نایل نمیگردند!
علی علیهالسلام به امام حسن مجتبی سلامالله علیه سفارش فرمود که: «احْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ أَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَهِ»؛ اگر دوست و برادر دینی ات، رابطهاش با تو را قطع کرد، تو آن را حفظ کن و قطع نکن. فرمود: «احْمِلْ»؛ این را به خود تحمیل کن. یعنی کار سختی است ولی فشار آن را تحمّل کن. طبع امثال ما به گونهای است که میخواهیم معامله متقابل داشته باشیم، ولی امام توصیه میکند که سختی آن را برخود تحمیل و هموار کن تا هم روابط دوستانه تضییع نشود و تباه نگردد، و هم خودت از نردبان رشد و کمال بالا بروی.
البته در پایان یک هشدار مهم هم دارند، و آن اینکه چنین توصیه هایی، مانند همه توصیه های دیگر، شرایط خاص خود را دارد و باید مراقب باشیم که موجب سوء استفاده یا پر جرأت شدن دیگران نشود. فرمود: «وَإِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ، أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ أَهْلِهِ»؛ بر حذر باش از اینکه این کار را در غیر محلش قرار دهى یا درباره کسى که اهلیّت ندارد به کار بندى.
از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است
جایی برای کینه دشمن نمانده است