
شعر وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من سعدی
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با عنوان شعر وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من یکی از شعرهای بسیار زیبا و شنیدنی است که توسط سعدی سروده شده است .
در ادامه متن کامل آن را برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم .
شعر وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من سعدی
{ وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من }
{ تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من }
{ ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان }
{ بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من }
***
{ نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو }
{ دست نمای خلق شد قامت چون هلال من }
{ پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی }
{ میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من }
###
{ خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند }
{ هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من }
{ برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد }
{ فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من }
{ چرخ شنید نالهام گفت منال سعدیا }
{ کآه تو تیره میکند آینه جمال من }
پیشنهاد می کنیم به سایر مطالب دسته شعر فارسی ها سر بزنید .