انشا درباره اولین روز مدرسه

انشا درباره اولین روز مدرسه
هم اکنون در مجله آنلاین فارسی ها با عنون انشا درباره اولین روز مدرسه در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
بعد از آنکه سه ماه تابستان را با تمام خوش هایش و استراحتش و خاطره هایش و حتی گاهی دلتنگی برای دوستان و همکلاسی هایمان سپری می کنیم .
دوباره اول مهر می رسد و بوی پاییز و صدای همهمه در حیاط مدرسه بگوش می رسد .
مطمئنا من هم مثل تمام هم سن و سال هایم این روز را دوست دارم
روزی اول مدرسه صبح با صدای مادر بیدارشدن ، صبحانه خوردن و لباس های جدید با رنگ جدید با وسایل ها و دفتر و کتاب های جدید بسیار برایم جذاب است .
بعد از آنکه وسایلم را آماده می کنم لباسم را برتن کرده و راهی مدرسه می شوم .
وقتی که به مدرسه رسیدم با تمام دوستانی که هنوز هم الز سال قبل آشنایی داشتم احوال پرسی مردم و آن ها را در آغوش گرفتم .
و خوشحال شدم که دوباره آنها را دیدم .
بعد زنگ خورد و همه در یک صف قرار گرفتیم .
بعد از آن هر کداممان در کلاس هایی قرار گرفتیم .
من خیلی دوست داشتم کسی که سال قبل با او بودم و با هم خیلی صمیمی هستیم دوباره بامن باشد و همینطور هم شد .
در روز اول مدرسه من دوستان جدیدی هم پیدا کردم و می دانم که امسال هم مانند سال قبل چیزهای جدیدی را یاد می گیرم .
و تلاش می کنم که بهترین باشم .
انشا درباره اولین روز مدرسه
این مطلب از دسته سرگرمی سایت برای شما گردآوری شده است .