چگونه به امام رضا(ع) متوسل بشویم؟
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب”چگونه به امام رضا(ع) متوسل بشویم؟” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
این مطلب در خرداد ماه ۱۴۰۲ بروزرسانی شده است.
امام رضا (ع)
امام علی بن موسی الرضا (ع) هشتمین امام شیعیان است که در سن ۳۵ سالگی مسئولیت امامت و رهبری شیعیان را بر عهده گرفتند.
حیات ایشان با خلافت خلفای عباسی مقارن بود که سختیها و رنج بسیاری را بر امام (ع) رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان را در سن ۵۵ سالگی به شهادت رساند.
توسل به امام رضا (ع) در میان ایرانیان تا جایی اهمیت دارد که امام خمینی (ره) در این باره میفرمایند:
همه نیروها، همه قدرتها در هر جا هستند، محتاج به توجه خاص حضرت رضا (ع) هستند.
طريقه توسل به امام رضا (عليه السلام) چيست؟
جواب آیت الله العظمی روحانی:
بهترين راه توسل به امام رضا (عليه السلام) طريقه اى است كه از خود ايشان وارد شده است: «هرگاه اتفاق مهمى براى تو رخ داد، دو ركعت نماز بخوان، در يك ركعت فاتحه و آية الكرسى و در ركعت دوم حمد و سوره قدر را بخوان، سپس قرآن را بردار و آن را بالاى سرت بگير و بگو: «اللّهُمَّ بحَقِّ ما أَرْسَلْتَهُ إِلى خَلْقِكَ، وَبحَقِّ كُلّ آيَة فِيه، وَبحَقِّ كُلّ مَنْ مَدَحْتَهُ فيهِ عَلَيْكَ، وَبحَقِّكَ عَلَيْهِ، وَلانَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفُ بحَقِّكَ مِنْكَ».
سپس ده بار مى گويى: «يا سَيّدى يا اللّه»، و ده بار «بحَقِّ مُحَمَّد»، و ده بار «بحَقِّ عَلىّ»، و ده بار «بحَقِّ فاطِمَةِ»، و به همين شكل ده بار اسم هر كدام از ائمه را يكى بعد از ديگرى مى گويى. امام رضا(عليه السلام) مى فرمايد: «تا اين كه به امام زمانت مى رسى. به راستى كه از جاى خود برنمى خيزى مگر اين كه خداوند حاجت تو را برآورده مى سازد»
اگر مشکل داری، به امام رضا (ع) توسل کن
عبدالله به دیواره سخت صخره کوچک تکیه داد. دلش پر از غصه شد. دور و بر خود چشم چرخاند. دلش میخواست با ناله بلند، عقدههایش را بیرون بریزد. چه کسی بود که پای درد دلش بنشیند و غصههایش را بروبد! چشم به آسمان کشاند و به خدا شکایت کنان گفت: «فقط خودت به دادم برس؛ تنهایم، خدا!»
یاد طیس و دوستانش افتاد. در نظرش، طیس چهقدر پست شده بود! دیگر کم مانده بود که آن ماجرا را از همه جای شهر جار بزند. حالا خیلیها به موضوع پی برده بودند. همان ماجرای پول مختصری که عبدالله به «طیس» بدهکار بود.
آخرین بار، همین چند دقیقه پیش بود که طیس، سر راه او سبز شد و زبان پشت لبهای درشت و سیاهش چرخاند که: «آهای عبدالله! دوباره که دست خالی هستی، نکند باز هم گرفتار و شرمندهای … هان؟!»
عبدالله هم با رویی سرخ، اما دلی خشمگین گفت: «نه! باور کن هنوز در تلاش هستم تا هر طور شده، بیست و هشت دینارت را برایت جور کنم؛ کمی صبر داشته باش مسلمان!»
ناگهان دوستان «طیس» دور عبدالله جمع شدند و او را به باد خندههای مسخرهآمیزشان گرفتند.
– آهای آهای عبدالله گدا! آهای آهای عبدالله بیپول! عبدالله گرسنه!
همان دم بود که عبدالله از دست آنها گریخت. «طیس» هم پشت سرش عربده کشید که: «تا فردا مهلت داری پولم را پس بیاوری؛ وگرنه، هر چه دیدی از چشم خودت دیدی. میدهم نوچههایم از پا به نخلهای نخلستانم آویزانت کنند، آن وقت …!»
حالا عبدالله آرام آرام میگرید. دامن دشداشهاش خیس اشک بود و گونههای درشت و برآمدهاش، متورم.
– خدایا! از کجا بیست و هشت دینار طلا جور کنم. برای من پول زیادی است.
کاش محتاج نبودم و از او قرض نمیگرفتم! کاش میمردم و دست به دامان او نمیشدم!
فکری به خاطرش رسید.
– بروم دست به دامان او بشوم. … بهتر نیست؟! او خیلی کریم است. خیلی هم با گذشت و راز دار!
فوری به عریض، در نزدیکی مدینه رفت. چون اهل خانه امام رضا علیه السلام گفته بودند که حضرت به آن جا رفته است.
به محله عریض رسید. به طرف کلبه امام رفت. امام را از دور دید، تا آمد پا تند کند، دید امام فوری اسبش را به سمت او راند و خیلی زود به او رسید. هر دو، گرم سلام و احوالپرسی شدند. عبدالله تا آمد حرفی بزند، امام رضا (علیه السلام) پرسید: «چه خواستهای داری عبدالله!»
عبدالله لبهایش را به زحمت لرزاند.
– قربانت گردم مولای من! «طیس» از من طلبی دارد و چند روزیست که در گرفتن آن پافشاری میکند. من نتوانستهام پولش را تهیه کنم؛ اما او با حرفها و اعمال خود مرا در کوچه و بازار، رسوای مردم کرده است!
صورت امام رنگ به رنگ شد. عبدالله فکر کرد شاید امام به «طیس» خواهد گفت که باز هم به عبدالله مهلت بده و دیگر او را آزار نده!
اما چنین نشد. امام رضا (علیه السلام) با جملهای کوتاه گفت: «همین جا باش تا برگردم!»
او بر روی زیلویی ساده در بیرون کلبه نشست. ماه رمضان بود. عبدالله هم مثل امام روزهدار بود. دقایقی گذشت، امام نیامد. عبدالله نگران شد. برخاست تا به مدینه برگردد و روزی دیگر به سراغ امام بیاید. چون وقت افطار شده بود.
تا آمد راه بیفتد، امام را در برابر خود دید.
امام رضا (علیه السلام) با مهربانی او را به درون کلبه برد. عبدالله هنوز در فکر بدهکاریاش بود.
امام ایستاد به نماز. عبدالله نیز پشت سر امام نماز خواند.
دقایقی بعد امام از عبدالله پرسید: «گمان نمیکنم که هنوز افطار کرده باشی؟»
عبدالله با خجالت پاسخ داد: «نه، افطار نکردهام!»
امام از خدمتکار خود خواست غذا بیاورد. خدمتکار، فوری دست به کار شد، سینی کوچکی را در مقابل عبدالله و امام گذاشت. عبدالله در کنار امام رضا (علیه السلام) و خدمتکارش افطار کرد.
بعد از خوردن غذا، امام با خوشرویی به عبدالله گفت: «تشکی را که رویش نشستهای بلند کن. هر چه زیر آن است، برای توست!»
عبدالله تعجب کنان، لبه تشک را بالا زد. دستش به کیسهای کوچک خورد. با خوشحالی آن را برداشت. داخل آن پر از سکه بود. آن را تکان داد و سپس از امام تشکر کرد و برای رفتن برخاست.
به دستور امام، چهار تن از خدمتکارها و دوستانش آماده شدند تا او را تا مدینه همراهی کنند؛ عبدالله گفت: «نه سرورم، نیازی به آمدن آنها نیست؛ شبگردهای ابن مسیب در گشت و گذار هستند، دوست ندارم آنها مرا همراه اینان ببینند!»
– ابن مسیب، حاکم ستمگر مدینه بود. هیچ شیعهای در مدینه از دست او در امان نبود.
– امام گفت: «راست گفتی. خدا تو را هدایت کند!»
عبدالله خداحافظی کرد و با شعف و شوق راه افتاد. دوستان امام تا جایی که از دید یاران ابن مسیب دور بود او را همراهی کردند. سپس به نزد امام بازگشتند.
عبدالله، بی قرار و با عجله وارد خانه شد و ماجرا را برای همسرش باز گفت.
بعد بند از دور گلوی کیسه باز کرد و سکههای طلای آن را یکی یکی شمرد.
۴۸ سکه طلا بود. شگفت زده شد. ناگهان نگاهش به نوشته روی یکی از سکهها گره خورد: «۲۸ دینار طلب آن مرد است و بقیه هم برای توست!»
عبدالله به گریه افتاد. همسرش که با بهت و ناباوری نگاهش میکرد، پرسید: «چرا گریه میکنی مرد، چه شده عبدالله؟!»
صدای عبدالله بریده بریده از ته حلقش بیرون آمد.
– معجزه است؛ معجزه امام رضا (علیه السلام). سوگند به خدا من به امام نگفته بودم که طلب «طیس» چهقدر است. اما انگار او همه چیز را فهمید. خدایا، او چهقدر به دل دوستانش نزدیک است!
یکی دیگر از راه های توسل به امام رضا (ع)
به جهت امور مادی و معنوی این توسل فوق العاده است و از اولین مجربات بنده ( نویسنده کتاب مجربات باقر ) می باشد و به هر چه رسیدم از همین توسل بود.
دستور این است:
هر روز ۱۱۰ مرتبه این صلوات را به روح حضرت امام رضا علیه السلام فرستاده و تا ۴۰ روز ادامه دهید که فوق العاده مجرب است:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.
پیشنهاد می کنیم مقاله “تشرف حاجی فشندی نزد امام زمان(عج)” را نیز مطالعه بفرمایید.
نماز حاجت امام رضا(ع):
امام رضا (ع) فرمودند: هرگاه دچار امر دشواری شدی دو رکعت نماز بخوان.
در رکعت اول بعد از حمد آیه الکرسی
در رکعت دوم بعد از حمد سوره قدر
بعد از نماز قرآن را بر روی سر بگیر و بگو:
«أَللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ إِلى خَلْقِکَ، وَ بِحَقِّ کُلِّ ایَةٍ فیهِ، وَ بِحَقِّ کُلِّ مَنْ مَدَحْتَهُ فیهِ عَلَیْکَ، وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِ، وَ لا نَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفَ بِحَقِّکَ مِنْکَ»
سپس ۱۰ مرتبه هر یک از ذکر های زیر را بگو:
«یا سَیِّدی یا اَللَّهُ»
«بِحَقِّ مُحَمَّدٍ»
«بِحَقِّ عَلِیٍّ»
«بِحَقِّ فاطِمَةَ»
«بِحَقِّ الْحَسَنِ»
«بِحَقِّ الْحُسَیْنِ»
«بِحَقِّ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
«بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
«بِحَقِّ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ»
«بِحَقِّ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ»
«بِحَقِّ عَلِیّ بْنِ مُوسى»
«بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
«بِحَقِّ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ»
«بِحَقِّ حَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ»
«بِحَقِّ الْحُجَّةِ»
اگر چنین کنی پیش از آن که از جایت برخیزی خداوند حاجتت را برآورده میکند.
توسل به امام رضا با یس
برای مقصود عظیم یا هر حاحتی، ۷ روز ۷ مرتبه سوره یس را بخوانید.
از روز شنبه شروع کند تا روز جمعه ختم نماید و در وقت خواندن با کسی حرف نزند و در خلوت باشد و ثوابش را به روح امام رضا علیه السلام قربت کند البته مقصود او حاصل شود مجرب است.
نماز حاجت امام رضا (ع) در روز جمعه
نماز حاجت همیشه یکی از روش های خواستن حاجات بوده است. یکی از روش های توسل به امام رضا، خواندن نماز حاجت امام رضا است. از امام رضا (ع) روایت است که اگر کسی حاجتی دارد که سینه اش را تنگ کرده باید در روز چهارشنبه تا جمعه را روزه بگیرد و در روز جمعه سر خود را با گل خطمی بشوید، پاکیزهترین لباس هایش را بپوشد، بدنش را با بهترین عطر خوشبو کند، از مال خود اندکی صدقه بدهد و سپس به زیر آسمان برود و دو رکعت نماز بخواند.
- در هر رکعت بعد از حمد ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند.
- در هر رکعت قبل از رکوع، در رکوع و بعد از رکوع و همچنین در سجده اول، پس از سجده اول، در سجده دوم و پس از آن ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند.
- وقتی که سلام نماز را داد نیز ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند.
- سپس به سجده برود و ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند بعد طرف راست صورت را بر زمین بگذارد و ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند و در نهایت طرف چپ صورت را بگذارد و ۱۵ مرتبه سوره توحید را بخواند.
- حال مجددا به سجده برود و در حال گریه این دعا را بگوید:
« یا جَوادُ یا ماجِدُ، یا واحِدُ یا أَحَدُ یا صَمَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، یا مَنْ هُوَ هکذا وَ لا هکَذا غَیْرُهُ، أَشْهَدُ أَنَّ کُلَّ مَعْبُودٍ مِنْ لَدُنْ عَرْشِکَ إِلی قَرارِ أَرْضِکَ باطِلٌ إِلّا وَجْهَکَ جَلَّ جَلالُکَ، یا مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ، وَ یا مُذِلَّ کُلِّ عَزیزٍ، تَعْلَمُ کُرْبَتی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ فَرِّجْ عَنّی.»
- بعد از آن طرف راست صورت را بر زمین بگذارد و ۳ مرتبه دعای بالا را بخواند و بعد طرف چپ صورت را بر زمین بگذارد و ۳ مرتبه دعای بالا را بخواند.
امام رضا(ع) فرمودند:
«وقتی که بنده ای چنین کند خداوند حاجت او را برآورده می سازد و باید در مورد حاجتش به خدا، به محمد و آل محمد متوسل شود و آن را یکی بعد از دیگری نام ببرد.»