انشا درباره نامه ای به خدا

هم اکنون در مجله آنلاین فارسی ها با عنوان انشا درباره نامه ای به خدا در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

انشایم را با نام خدا آغاز می کنم، به نام آنکه پروانه حیران اوست.

سلام ای خدای مهربانم ، ای خدایی که آسمان را آفریدی و زمین را آفریدی و شب و روز را آفریدی و هر کدام را بر حکمتی خلق کرده ای.

ای خدای مهربانم گاهی حس می کنم از درگاهت دور شده ام . گاهی احساس می کنم بنده خوبت نیستم.

گاهی حس می کنم صدایم به درگاهت نمی رسد. اما این را می دانم که گاهی آنقدر در گناه آلوده ام و چنان در این دنیا و سرگرمی های دنیوی غرق شده ام که از یادت غافل ام.

اما ایمان دارم تو لحظه ای مرا از یاد نمی بری میدانی چرا این طور با یقین می گویم ؟

چون آن قدر ایمان دارم که خدایی یگانه و بی همتایی و مهربان و زمانی که من هر دم و بازدمی که انجام می دهم یعنی حواست به من هست .

افسوس که هنوز نتوانستیم بزرگی چون شما را به خوبی بشناسیم.

خدایا شما آن خدایی هستی که هر چیز که در زندگی ما اتفاق می افتد حکمتی دارد.

اگر چیزی می دهی نعمت و اگر نمیدهی حکمت است.

پس خدایا به داده ها و نداده ات شکر.

خدایا این را خوب می دانم که خیلی صبوری، چون در این دنیا، بی رحمی غوغا می کند اما به ما خشم نمیگیری.

اما به حرمت دل مهربان بعضی از بنده هایت همیشه رحمتت شامل حال ما است.

خدایا دوستت دارم و می خواهم هیچگاه من را به حال خودم رها نکنی.

به دل و قلبم آرامش بده که خودت گفتی یاد من موجب آرامش دلها میشه.

خدایا راضی ام به رضای تو.

این بود انشای من در مورد نامه ای به خدا

انشا درباره نامه ای به خدا

پیشنهاد می کنیم مقاله “انشا درباره دریا ” را نیز مطالعه بفرمایید.

این مطلب از دسته سرگرمی سایت برای شما گردآوری شده است .