علی بن مهزیار کیست؟به همراه ماجرای تشرف به محضر امام زمان(عج)

علی بن مهزیار اهوازی دورقی، فقیه، محدّث و از رهبران و سرشناسان شیعه در اوایل قرن سوم قمری. وی نزد امامان شیعه جایگاه والایی داشت و از یاران نزدیک امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و وکیل ایشان در برخی نواحی بود. کنیه وی ابوالحسن و به اهوازی و دورقی مشهور بود.علی بن مهزیار با امامان شیعه ارتباط داشت و امام جواد(ع) در نام‌ه‎ای او را ستوده است. در مورد محل دفن وی اختلاف است و دو بقعه در شهرهای جاجرم و اهواز به وی منسوب است.

ویژگی‌های شخصیتی علی بن مهزیار

عبادت

در احوال علی بن مهزیار آورده‌اند که: «هنگام طلوع خورشید برای خدا به سجده می‌افتاد و سرش را بلند نمی‌کرد تا اینکه هزار نفر از برادران دینی‌اش را دعا می‌کرد. ازاین‌رو، پیشانی وی در اثر سجده‌های زیاد و طولانی، همانند زانوی شتر، پینه زده بود.»

علم

بنابر نقل شیخ طوسی (از عالمان بزرگ شیعه در قرن پنجم)، علی بن مهزیار از مفسران قرن سوم هجری است و بیش از سی کتاب و رساله در زمینه‌های مختلف معارف اسلامی دارد. نام وی در اسناد حدود ۴۳۷ روایت آمده است.

ارتباط با امامان شیعه

علی بن مهزیار از امام رضا(ع) حدیث نقل کرده‌است. وی از یاران نزدیک امام جواد (ع) و امام هادی (ع) به شمار می‌رود و وکیل آنان بود و توقیع امام برای او هنوز موجود است.

امام جواد (ع) در نامه‌ای علی بن مهزیار را چنین تحسین می‌کند:

«ای علی! در پیروی کردن، انجام دستورها، خیرخواهی و پندگویی تو را آزمودم (و تو سرافراز از بوتۀ آزمایش بیرون آمدی). پس اگر بگویم کسی را مانند تو ندیده‌ام، چه بسا راست گفته باشم. خداوند به تو بهشت برین و آن مقامات والایی که نمی‌دانی، پاداش دهد. من مقام تو و خدمات شبانه روزی تو را در سرما و گرما از نظر دور نداشته‌ام. از خداوند می‌خواهم در روز قیامت که همه را گرد می‌آورد، آن چنان مخلوقات خود را شیفته و دوستدار تو کند که مایۀ رشک باشد. به درستی که خداوند شنوندۀ دعاهاست…»

پیشنهاد می کنیم مقالهتشرف حاجی فشندی نزد امام زمان(عج)” را نیز مطالعه بفرمایید.

فعالیت‌های علمی علی بن مهزیار

تالیفات

  • قرآنی: در زمینه قرآن دو کتاب به نام‌های تفسیر و حروف القرآن داشته است.
  • تاریخی: در تاریخ نیز کتاب‌های درباره زندگینامۀ پیامبران تالیف کرده بوده‌است سید بن طاووس از کتاب ملاحم وی نیز یاد می‌کند.
  • فقهی: بیشتر کتاب‌های وی فقهی است. وی مقالاتی در اشربه، بازرگانی و پیشه‌وری داشته کتاب الوضوء، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة، کتاب الصوم، کتاب الحج، کتاب الطلاق، کتاب الحدود، کتاب الدیات، کتاب التفسیر، کتاب الفضائل، کتاب العتق و التدبیر، کتاب التجارات و الاجارات، کتاب المکاسب به رشته تحریر در آورده بود.
  • گوناگون: همچنین کتاب المثالب، کتاب الدعاء، کتاب التجمل و المروة و کتاب المزار داشته است.

تاریخ وفات

تاریخ وفات وی روشن نیست، اما نجاشی ذیل ترجمه حریز می‌گوید: محمد بن علی انصاری از علی بن مهزیار به سال ۲۲۹ق حدیث شنیده است.

علی بن مهزیار کیست؟

 دیدار علی بن مهزیار با امام زمان (عج)

من بيست مرتبه بحج بيت اللَّه مشرف گشته ‏ام، در تمام اين سفرها قصدم ديدن امام زمان عليه السّلام بود ولى در اين بيست سفر راه بجائى نبردم تا آنكه شبى در بستر خود، خوابيده بودم ديدم كسى می گويد: اى على بن ابراهيم! خداوند بتو فرمان داده كه امسال نيز حج كنى! آن شب را هر طور بود بصبح آوردم و صبح در كار خود مى ‏انديشيدم و شب و روز مراقب موسم حج بودم.

چون موسم حج فرا رسيد، كارم را روبراه كردم و بآهنگ حج بجانب مدينه رهسپار گشتم.

چون به مدينه رسيدم از بازماندگان امام حسن عسكرى عليه السّلام جويا شدم ولى اثرى از او نيافتم و خبرى نگرفتم در آنجا نيز پيوسته در باره منظورم فكر مي كردم تا آنكه بقصد مكه از مدينه خارج شدم پس به جحفه رسيدم و يك روز ماندم و بسوى غدير كه در چهار ميلى جحفه بود رهسپار گرديدم وقتى بمسجد جحفه در آمدم نماز گزاردم سپس صورت بخاك نهادم و براى تشرف بخدمت اولاد امام يازدهم در دعا و تضرع بدرگاه خداوند كوشيدم سپس بسمت «عسفان» و از آنجا بمكه رفتم و چند روزى در آنجا ماندم و بطواف خانه خدا و اعتكاف در مسجد الحرام پرداختم.

شبى در اثناى طواف جوان زيباى خوش بوئى را ديدم كه بآرامى راه مي رود و در اطراف خانه طواف مي كند دلم متوجه او شد برخاستم و بجانب او رفتم و تكانى باو دادم تا متوجه من شد، پرسيد: از مردم كجائى؟ گفتم: از اهل عراق هستم. پرسيد كدام عراق؟ گفتم: اهواز پرسيد خصيب (خضيب) را ميشناسى؟ گفتم خدا او را رحمت كند دعوت حق را اجابت كرد، گفت: خدا او را رحمت فرمايد كه شبها را بيدار بود و بسيار بدرگاه خداوند ميناليد و پيوسته اشكش جارى بود.

سپس پرسيد: على بن ابراهيم مهزيار را ميشناسى؟! گفتم: على بن ابراهيم من هستم. گفت: اى ابو الحسن خدا ترا نگهدارد، علامتى را كه ميان تو و امام حسن عسكرى (ع) بود چه كردى؟ گفتم: اينك نزد من است. گفت: آن را بيرون بياور من دست در جيب بردم و آن را در آوردم؛ وقتى آن را ديد نتوانست خوددارى كند و ديدگانش پر از اشك شد و زار زار گريست. بطورى كه لباسهايش از سيلاب اشك تر گشت.

آنگاه فرمود:

اى پسر مهزيار! خداوند بتو اذن ميدهد! خداوند بتو اذن ميدهد. (دو بار فرمود) بجائى كه رحل اقامت افكنده‏ اى برو و صبر كن تا شب فرا رسد و تاريكى آن مردم را فراگيرد، سپس برو بجانب (شعب بنى عامر) كه در آنجا مرا خواهى ديد.

من بمنزل خود رفتم. چون احساس كردم وقت فرا رسيده اثاثم را جمع و جور كردم و سپس شتر خود را پيش كشيدم و جهاز آن را محكم بستم، سپس لوازم خود را بار كرده و سوار شدم و بسرعت راندم تا بشعب بنى عامر رسيدم.

ديدم همان جوان ايستاده و بانگ ميزند كه اى ابو الحسن بيا نزد من! چون نزديك وى رسيدم، ابتداء سلام نمود و گفت: اى برادر با ما راه بيا. با هم براه افتاديم و گفتگو ميكرديم تا آنكه كوه‏هاى عرفات را پشت سر گذاشته و بطرف كوه‏هاى منى رفتيم. وقتى از آنجا نيز گذشتيم بميان كوه‏هاى طائف رسيديم.

تشرف علی بن مهزیار خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

چون صبح كاذب دميد بمن دستور داد كه پياده شوم و نماز شب بخوانم بعد از نماز شب دستور داد كه نماز «وتر» بخوانم، منهم نماز وتر را خواندم، و اين فائد ه‏اى بود كه از وى كسب كردم. سپس امر نمود كه سجود كنم و تعقيب بخوانم. آنگاه‏ نمازش را تمام كرد و سوار شد و بمن هم دستور داد سوار شده با وى حركت نمودم تا آنكه قلعه كوه طائف پيدا شد.

پرسيد: آيا چيزى مى ‏بينى؟ گفتم: آرى تل ريگى مى‏ بينم كه خيمه ‏اى بر بالاى آنست و نور از داخل آن مي درخشد. وقتى آن را ديدم خوشحال گشتم گفت: اميد و آرزوى تو در آنجاست. آنگاه گفت برادر با من بيا. او مي رفت و من هم از همان راه ميرفتم تا اينكه از بلندى كوه پائين آمديم سپس گفت: پياده شو كه در اينجا سركشان ذليل و جباران خاضع ميگردند. آنگاه گفت: مهار شتر را رها كن. گفتم: بدست كى بدهم؟

گفت: اينجا حرم قائم آل محمد است كسى جز افراد با ايمان بدينجا راه نمى ‏يابد و هيچ كس جز مؤمن از اينجا بيرون نمي رود. من هم مهار شترم را رها كردم و با او رفتم تا نزديك چادر رسيديم. او نخست بدرون چادر رفت و بمن دستور داد كه در بيرون چادر توقف كنم تا او برگردد. سپس گفت: داخل شو كه در اينجا جز سلامتى چيزى نيست. من وارد چادر شدم و آن حضرت را ديدم كه نشسته و دو برد يمانى پوشيده قسمتى از يكى را روى دوش انداخته است.

اندامش در لطافت مانند گل بابونه و رنگ مباركش در سرخى همچون گل ارغوانى است كه قطراتى از عرق مثل شبنم بر آن نشسته باشد ولى چندان سرخ نبود.

قد مباركش مانند شاخه درخت بان‏ «۱» يا چوبه ريحان بود. جوانى ذيجود، پاكيزه و پاك سرشت بود كه نه بسيار بلند و نه خيلى كوتاه بود، بلكه متوسط القامه بود.

سر مباركش گرد، پيشانيش گشاده، ابروانش بلند و كمانى، بينيش كشيده و ميان برآمده؛ صورتش كم گوشت و بر گونه راستش خالى مانند پاره مشكى بود كه بر روى عنبر كوبيده قرار دارد.

هنگامى كه حضرتش را ديدم، سلام نمودم و جوابى از سلام خود بهتر شنيدم.

سپس مرا مخاطب ساخت و احوال مردم عراق را پرسيد. عرض كردم: آقا! مردم عراق (شيعيان) در كمال ذلت بسر مي برند و ميان ساير مردم خوارند. فرمود:

پسر مهزيار روزى فرا ميرسد كه شما بر آنان مسلط گشته و مالك آنها (يعنى مردم غير شيعه) باشيد چنان كه امروز آنها بر شما مسلط شده ‏اند، آنها در آن روز ذليل و خوار خواهند بود.

تشرف علی بن مهزیار

عرض كردم: آقا! جاى شما از ما دور و آمدنتان بطول انجاميده! فرمود:

پسر مهزيار! پدرم ابو محمد (امام حسن عسكرى عليه السّلام) از من پيمان گرفت كه مجاور قومى نباشم كه خداوند بر آنها غضب نموده و در دنيا و آخرت مورد نفرت و مستحق عذاب دردناك هستند. و امر فرمود: كه جز در كوههاى سخت و بيابانهاى هموار نمانم.

بخدا قسم مولاى شما (امام حسن عسكرى عليه السّلام) خود رسم تقيه پيش گرفت و مرا نيز امر به تقيه فرمود، و من اكنون در تقيه بسر ميبرم تا روزى كه خداوند بمن اجازه دهد و قيام كنم. عرضكردم: آقا! چه وقت قيام ميفرمائى؟ فرمود: موقعى كه راه حج را بروى شما بستند، و خورشيد و ماه در يك جا جمع شود، و نجوم و ستارگان در اطراف آن بگردش درآيند.

عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه! اين علائم كى خواهد بود؟ فرمود:

در فلان سال و فلان سال «دابة الارض» در بين صفا و مروه قيام كند، در حالى كه عصاى موسى و انگشتر سليمان با او باشد و مردم را بسوى محشر سوق دهد (دابة الارض يعنى متحرك در روى زمين و مقصود خود آن حضرت است).

على بن مهزيار افزود كه: چند روز در خدمت حضرت ماندم، و بعد از آنكه بمنتهاى آرزوى خود رسيدم رخصت گرفته بطرف منزلم برگشتم. بخدا قسم از مكه بكوفه آمدم، در حالى كه فقط غلام خدمتكار همراه داشتم و هيچ گونه خطرى نديدم و صلى اللَّه على محمد و آله و سلم تسليما.

3/5 - (2 امتیاز)
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.