ماجرای عروسک آنابل چیست

ماجرای عروسک آنابل چیست

هم اکنون در مجله آنلاین فارسی ها با عنوان ماجرای عروسک آنابل چیست در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .

آیا ماجرای عروسک آنابل حقیقت دارد ؟

آیا فیلم هایی که بر اساس این عروسک ساخته شدند واقعیت داشتند ؟

جواب این سوال بله است .

ماجرای عروسک آنابل چیست (1)

ماجرای عروسک آنابل چیست

اتفاقات واقعی که در مورد این عروسک اتفاق افتاده است بسیار وحشتناک تر از داستان ها و فیلم هایی که درباره آنها دیده ایم یا شنیده ایم .

این عروسک در موزه اد و لورن وارن نگهداری میشود .

این عروسک در داخل یک باکس شیشه ای قرار داده شده است که روی آن به حالت هشدار نوشته شده است به شیشه دست نزنید .

ماجرای این عروسک با فیلم‌هایی که در مورد آن ساخته شده است متفاوت میباشد اما داستان اصلی فیلم مشابه واقعیت می باشد .

این ظاهر عروسک نیست که ترسناک است ، در باطن آن عروسک چیزی وحشتناک پنهان شده است .

داستان آنابل

داستان این عروسک ترسناک از سال ۱۹۷۰ شروع شد .

زمانی که یک مادر برای دخترش دنا که دانشجوی پرستاری بود این عروسک را از مغازه اسباب بازی فروشی گرفت .

دنا که با دوستش آنجی زندگی می کرد پس از یک ماه متوجه شد عروسک باطنی شیطانی دارد .

این عروسک تبدیل به یک کابوس برای این دو دانشجوی پرستاری شده بود .

آنابل دستهایش را تکان میداد ، گردنش را می چرخاند و پاهایش تکان میخورد .

دنا و آنجی گاهی اوقات می‌دیدند که عروسک روی زمین افتاده است اما بی تفاوت از کنار آن میگذشتند . بعدها که این حرکات زیاد شد دیگر نتوانستند توجیهی برای آن بیاورند .

آنها این عروسک را به داخل اتاق می گذاشتند سپس آن را در خارج از اتاق پیدا می‌کردند .

آنابل اقدام به حمله هم می کرد آنها مدعی شدند آنابل در حال خفه کردن دوست‌شان بوده است .

لو که دوست دنا بود حس بسیار بدی نسبت به این عروسک داشت .

او معتقد بود بود که این عروسک توسط شیطان تسخیر شده است .

اما دنا و آنجی معتقد بودند آنابل فقط یک عروسک معمولی می باشد .

بعدها آنابل روی شیطانی اش را نشان داد .

به گونه ای که دست نوشته های مختلفی را در قسمت های مختلف آپارتمان قرار می‌داد .

به لو کمک کن و به ما کمک کن از دست نوشته های کودکانه ای بود که روی دیوار نصب شده بود .

دنا پس از یک روز کاری متوجه می شود که روی دست های آنابل لکه های خون وجود دارد .

ماجرای عروسک آنابل چیست (2)

عروسک آنابل

آنابل مثل همیشه روی تخت بود اما مایع قرمز رنگی که به نظر از داخل خود عروسک بیرون می‌آمد را مشاهده کرد .

با شیطانی شدن این قضیه آنها دست به دامن یک احضار کننده روح شدند .

احضار کننده روح برای دخترها داستان دختر بچه ۷ ساله ای که سالها پیش مرده بود را تعریف کرد .

آپارتمانی که آنها در داخل آن زندگی می کردند درست همان ساختمانی بود که دختربچه ۷ ساله در آن فوت شده بود .

گویا روح دختر بچه ۷ ساله پس از دیدن عروسک ارتباط خاصی با آن برقرار کرده و آن را به تسخیر خود در می آورد .

بنابراین روح آنابل هیگینز عروسک آنابل تبدیل می شود .

این دو دختر پس از شنیدن این قصه از روی حس دلسوزی اقدام به نگهداری عروسک آنابل می‌کنند .

اما این دلسوزی دوامی نمی آورد .

کابوس های وحشتناکی به سراغ دنا می آمد اما آنها هم باعث نمی شد دنا از نگهداری این عروسک خودداری کند .

پس از آنکه دوستشان لو مورد حمله این عروسک قرار می گیرد ، باز هم دست به دامن احضار کننده ی روح می شوند .

ماجرای حمله

لو در یک شب عجیب کابوسی را می بیند و وحشت زده از خواب بیدار می شود .

اما توانایی حرکت را ندارد .

او اطرافش را نمی توانست ببیند پس از آن که پایین را نگاه می کند آنابل را مشاهده کرده که از پایش در حال بالا رفتن است به روی قفسه سینه لو می‌رود اقدام به خفه کردن او می‌کنند .

او پس از این اقدام از هوش می رود و صبح روز بعد به هوش می آید .

او شک دارد که آیا این داستان واقعی بوده است یا خیر .

لو در اتاق انجی در حال پیدا کردن نقشه برای رفتن به سفر بود که صدایی از داخل اتاق دنا می آمد .

او فکر می کند شخصی بدون اجازه وارد منزل شده است .

اما متوجه می شود که صدای آنابل بوده است .

از شدت ترس وی خشکش می زند .

سپس وارد اتاق دنا می شود هیچ کسی را نمی بیند فقط آنابل را میبیند که به روی صندلی نشسته است .

به سمت آنابل می رود که ناگهان احساس فلجی می کنند گویی کسی پشت سر او ایستاده است .

این فلج را در قسمت قفسه سینه احساس می‌کند .

سپس زمانی که به قسمت پای خود نگاه می کند می‌بیند چنگ هایی روی پایش است .

سه چنگ عمودی و چهار چنگ افقی را به روی پایش می بیند .

جای چنگ ها پس از دو روز به طرز کاملا شگفت انگیزی خوب شد .

دنا در نهایت با اد و لورن تماس گرفت .

این دو نفر به شکارچیان ارواح معروف بودند در نهایت متوجه شدند این عروسک ماهیتی شیطانی و غیر انسانی دارد .

وارن گفت که این عروسک تسخیر نشده است فقط توسط یک روح کنترل می گردد .

ارواح می توانند به اشیا متصل شوند .

این دو زوج معتقد بودند اگر اقدامات آنابل ادامه پیدا کند در نهایت منجر به مرگ یکی از اعضای خانواده می‌شود .

آپارتمان طی فرآیندی تزکیه شد .

آنها با دعاها و اسم های خداوند مانع از ورود شیطان به داخل خانه شدند .

وارن ها قبول کردند که این عروسک را به داخل موزه خود منتقل کنند .

وارن می‌گوید که در مسیر این عروسک چندین بار سعی در منحرف کردن فرمان و کشیدن ترمز داشته است .

وی با ریختن آب مقدس به روی این عروسک او را آرام کرده است .

اد می گوید پس از منتقل کردن این عروسک به خانه چندین بار عروسک در بین آسمان و زمین معلق شده و در نهایت به روی زمین افتاده است .

یک روز یک کشیش به خانه اد می رود و خطاب به او می‌گوید :

آنابل تو یک عروسک پارچه ای بیشتر نیستی و نمی توانی کاری را انجام دهی .

سپس آن را به گوشه ای پرت می کند .

این کشیش در مسیر خانه ترمز اتومبیلش قطع شده و تصادف وحشتناکی را تجربه می کند .

او از تصادف به زحمت جان سالم به در می برد .

این زوج آنابل را در یک باکس شیشه اید که حاوی دعاهایی می باشد انتقال می کنند که هنوز هم این عروسک در داخل آن شیشه قرار دارد .

روزی یک مرد به داخل موزه رفته و به مسخره کردن آنابل می پردازد .

چند لحظه بعد با آن مرد در حال دوچرخه سواری تصادف می کند و جان خود را از دست می دهد .

امیدواریم مطلب ماجرای عروسک آنابل چیست مورد پسند شما عزیزان قرار گرفته باشد .

همچنین در فارسی ها بخوانید :

آیا آنابل واقعی است

4/5 - (4 امتیاز)
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.