اصول و فروع دین اسلام چیست؟
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با مطلب” اصول و فروع دین اسلام چیست؟” در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
«اصول دین» اصطلاحی کلامی است و مراد از آن باورهای بنیادین دین اسلام است که هر فرد تنها با پذیرش آنها مسلمان به شمار میآید. علت نامگذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون فقه، اصول فقه، تفسیر و حدیث بر آنها مبتنی است.واژه اصول دین در برابر فروع دین قرار دارد که به معنای احکام عملی دین است.
اصول دین شیعه به ترتیب از قرار زیرند
۱- توحید : به معنای یگانگی خداوند متعال است.
۲- عدل : به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمیکند و هر چیزی را در جای خویش نگه میدارد و با هر موجودی، چنانکه شایستهاست رفتار میکند.
۳- نبوت : به معنای پیامبری محمد بن عبدالله و دیگر پیامبران الهی است.
۴- امامت : بدین معنا که پس از پیامبر اسلام دوازده امام معصوم منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعالاند.
۵- معاد : به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم میآیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش میرسد. (قیامت)
فروع دین نیز به مجموعه ده عمل اسلامی که انجامشان واجب است اطلاق میشود که از قرار زیرند
۱- نماز
۲– روزه
۳- خمس
۴- زکات
۵- حج
۶- جهاد
۷- امر به معروف (دستور به خوبیها و نیکیها)
۸- نهی از منکر (بازداشتن از بدیها و زشتیها)
۹- تولی (دوستى با دوستان خدا)
۱۰- تبری (دشمنى با دشمنان خدا)
آيا فراگيري اصول دين و مباحث عقلي و نظري دين بر همه واجب است يا نه؟
دعوت پيامبران الهي در دو چيز خلاصه مي شود: عقيده و عمل. قلمرو عقيده، ايمان به وجود خدا و ايمان به نبوت و امامت و عدل و اعتقاد به معاد است مثلاً از ديدگاه قرآن تا يك حدّ خاص بايد توحيد را پذيرفت تا موحّد بودن بر آدمي صادق باشد. اما از آن به بعد شرط لازم نمي باشد هر چند رسيدن به آنها و پذيرش آنها بسيار خوب و مطلوب است، اما اندازه اي كه براي موحّد بودن ضروري است عبارتست از اينكه آدمي:
۱٫ واجب الوجود را منحصر به خداوند دانسته. (توحيد ذات)
۲٫ تنها او را خالق بداند. (توحيد در خالقيت)
۳٫ تدبير و اراده جهان منحصر به اوست. (توحيد در اراده تکويني)
۴٫ معتقد باشد به اينكه كسي جز او حق فرمان داري و قانون وضع كردن را ندارد. (توحيد در اراده تشريعي)
۵٫ و معتقد باشد كسي جز الله سزاوار پرستش نيست. (توحيد در الوهيت)
اما مسايل ديگر توحيد همچون توحيد در استعانت و توحيد در خشيت و توحيد در اميد و …. را مي توان با استفاده از آيات قرآن و روايات پذيرفت و بر عمق ايمان به توحيد افزود ولي شرط لازم براي موحد بودن همان پنج بُعد است.و قلمرو ديگر، عمل يا فروع دين است كه در صورتي که انسان مجتهد نباشد براي او تقليد كفايت مي كند زيرا وقتي كه بوسيله عقل و تفكر، وجود خدا و پيامبر و امامت را اثبات كرديم، سخنانشان در مقولة عمل براي ما حجيّت پيدا مي كند.
آنچه دربارة عقيده مطلوب و مورد نظر است، علم و يقين است. تا انسان علم و يقين به چيزي پيدا نكند نمي تواند به آن ايمان بياورد به همين جهت بر هر مسلماني لازم است كه در مورد عقايد خود به يقين برسد و نمي تواند در اينجا تقليد كند. به بيان ديگر، اصول عقايد به منزلة ريشه و پاية دين است لذا بايد با تحقيق بدانها عقيده پيدا كرد نه تقليد. هر چند يقين به اصول دين هم داراي مراتب است که به تناسب افراد متفاوت است.
در مسائل جزيي ديني از قبيل قضا و قدر و رجعت و معاد جسماني و … لازم نيست اعتقاد تفصيلي و از روي تحقيق باشد، بلكه با اثبات خدا و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ جايز است در اين مسائل به گفته ايشان ايمان بياوريم و بصورت اجمالي بگوييم هر آنچه كه پيامبر و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ فرموده اند، من به آن اعتقاد دارم و ديگر لازم نيست تك تك اين مسائل را مورد بررسي و دقّت عقلي قرار دهيم بلكه مي توانيم به معصومين ـ عليهم السّلام ـ رجوع كنيم چون يقين داريم كه ايشان حرف اشتباه نمي گويند.
حاصل بحث اين شد كه:
اعتقاد به اصول دين بر همه لازم است و آن بايد از روي تحقيق باشد نه تقليد اين تحقيق هم براي افراد مختلف، مراتب مختلفي دارد و هر كس به اندازة علم و سواد خود تحقيق مي كند. شايد شخصي اصلاً سواد نداشته باشد ولي از راه نگاه به دنيا و برهان نظم به وجود خداوند پي ببرد و به يقين برسد و شخص ديگري كه علم بيشتري دارد هم از راه سير در آفاق و انفس و هم از راه براهين و استدلالات فلسفي به مقصود برسد.
و ثانياً اعتقاد تفصيلي دربارة جزئيات دين مثل قضا و قدر و معاد جسماني و …. لازم نيست، هر چند اعتقاد اجمالي به اينكه اين مسائل بر حق هستند چون از جانب معصوم آمده، لازم و واجب است.
انکار اصول دین
انکار هر يك از اصول دين موجب کفر مىگردد؛ خواه از روى عناد و لجاجت باشد يا به جهت شبههاى كه برايش پديد آمده است.
تقیه در اصول دین
تقيه در اصول دين براى حفظ جان، مشروع است.