انشا درباره اردوی دانش آموزی با قلم ساده و روان
همینک در مجله آنلاین فارسی ها با انشا درباره اردوی دانش آموزی با قلم ساده و روان در خدمت شما کاربران گرامی هستیم .
انشا درباره اردوی دانش آموزی
امیدواریم این مطلب مورد پسند شما دوستان عزیز قرار بگیرد و از خواندن آن لذت ببرید .
روز شنبه بود و از طرف مدرسه قرار بود به اردو برویم .
به مدرسه که رفتم دیدم همه بچه ها در حیاط جمع شده اند و هرکس با خود وسایل مورد نیاز را آورده است .
همه خوشحال و گرم صحبت با یکدیگر بودند .
مدیر و ناظم آمدند و از بچه ها خواستند به صف شوند .
همه در صف بر سر جای خود قرار گرفتیم و یکی یکی سوار اتوبوس شدیم .
سعی می کردیم که با دوست خود باشیم .
همین که همه سوار اتوبوس شدند راه افتادیم .
بسیار خوشحال بودیم و در کل مسیر می گفتیم و می خندیدیم .
پس از اینکه رسیدیم از اتوبوس مدرسه پیاده شدیم و زیر انداز خود را پهن کردیم .
گروه گروه بر روی زیر انداز نشسته و وسایل خود را از داخل کیف درآوردیم .
هرکه هرچه داشت در سفره گذاشت تا بقیه هم با او شریک شوند .
از ساندویچ و سالاد گرفته تا کباب و ترشی و تنقلات ..
خیلی روز خوبی بود و آفتاب با ملایمت می تابید .
هوا نه سرد بود و نه گرم .
بعد از صرف ناهار ، شروع به صحبت کردن با یکدیگر کردیم .
گرم صحبت بودیم تا اینکه یکی از بچه ها توپ ها را آورد .
برخی بچه ها مشغول والیبال شدند و برخی دیگر والیبال بازی کردند .
پس از بازی نیز کم کم وسایل خود را جمع کردیم و به سمت مدرسه راه افتادیم .
این بود انشای اردوی مدرسه ما .
یکم متن انشا ها کوتاه و جذابیتشم کمه لطفا یکم جذابیتشو بیشتر کنین
پیشنهاد می کنیم انشاهای خودتون رو در قسمت کامنت ها بنویسید تا بقیه کاربران هم استفاده کنند .
سطحش پایینه بیشتر ب دردابتدایی میخوره
ما رفتیم اردو خوش گذشت اینم انشای من